یاسر ملکی، پژوهشگر قرآنی، در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، در رابطه با مطالعات میانرشتهای قرآن اظهار کرد: به شخصه موافق عنوان مطالعات بین رشتهای قرآن نیستم، چرا که بر این اساس پیشفرض ما این است که قرآن کریم کتابی علمی است.
وی افزود: باید ارتباط بین قرآن و علوم انسانی و اسلامی را تحلیل کنیم و به آنچه به عنوان بومیسازی و اسلامیسازی علوم مطرح است، دست پیدا کنیم و به این پرسش پاسخ دهیم که قرآن و روایات چطور میتوانند در تولید و تدوین علوم انسانی نقش ایفا کنند؛ اگر این مسائل مورد توجه قرار میگرفت بهتر بود تا اینکه بخواهیم مطالعات بینرشتهای را مطرح کنیم؛ موضوعی که مقداری ابهامزا و شبههافکن است.
ملکی تصریح کرد: گاه برخی مطلبی را میبینند و میخواهند آن را بر روی قرآن تطبیق دهند؛ واژهای را میبینند و توجه نمیکند که این واژه باید در سیاق خودش به کار گرفته شود؛ اگر واژه را از ظرف خود خارج کنیم و در جای دیگر از آن استفاده کنیم، معنای خودش را از دست میدهد.
وی خاطرنشان کرد: مطالعات بینرشتهای واژه پرطمطراقی است که جنبه تبلیغاتی و نمایشی دارد، اما به اصل قضیه که لازم است از لحاظ علمی مورد کنکاش قرار گیرد، لحاظ نمیشود.
ملکی در مورد مطالعات خود در حوزه قرآنی اشاره کرد و گفت: پایاننامه دکترای من در مورد علم انسانی در قرآن است؛ بر این اساس به دنبال آن هستم که علوم انسانی و ماهیت آن را در قرآن بررسی کنم که در این زمینه به مسائل بسیاری دست یافتهام.
وی با بیان اینکه این تحقیق در راستای اسلامیسازی علوم انسانی تعریف میشود، گفت: باید به این پرسش پاسخ داده شود که اگر بخواهیم مبتنی بر جهانبینی توحیدی و قرآنی به تولید علم انسانی بپردازیم، تبلور عینی آن باید چطور باشد؟ آیا علوم انسانی که امروزه رایج است، میتواند مقصود ما را تأمین کند یا ما باید در فکر تدوین نوع دیگری از علوم انسانی باشیم.
ملکی گفت: حدود 15 نظریه مشهور در این زمینه وجود دارد؛ برخی مانند آقای خسروپناه به عنوان کسی است که به صورت اساسی روی این موضوع کار کرده، نظریه حکمی ـ اجتهادی داده و تمام نظریههایی که در رابطه با علم دینی و انسانی تا امروز وجود داشته را نقد و بررسی کرده و نظریه خود را نهایتاً ارائه کرده و به این نکته اشاره میکند که این نظریه نقاط ضعف نظریات پیشین را ندارد.
محتوای علوم انسانی زیر سؤال است
وی اظهار کرد: محتوای علوم انسانی زیر سؤال است؛ البته برخی تصور میکنند که منظور از اسلامی شدن علوم این است که در متون و کتب حتماً باید آیه و روایات به کار گرفته شود در حالیکه ممکن است در یک کتاب 100 صفحهای یک آیه از قرآن به کار برده نشود اما روح حاکم بر آن کتاب قرآن باشد یعنی هم دانش و هم معنویت در آن لحاظ شده باشد و بتوان وجه معرفتی و معنوی آموزههای قرآن را در آن دید.
ملکی ادامه داد: تجلی این دو خط موازی باید در علوم انسانی ملاحظه شود که البته کار سختی است و نیازمند نگاه تحولی به علوم انسانی است و یکشبه و با کارهای شتابزده و عجولانه به نتیجه نمیرسد بلکه باید صبر پیشه کرد تا در اثر برنامهریزی و سیاستگذاری درست به نتیجه رسید.
وی گفت: این کار مبانی روشنی دارد و کاملاً قابل دفاع است؛ مبانی در هر علمی حکم ریشه درخت را دارد؛ اگر شما هر علمی را به درختی تشبیه کنید، این درخت ریشههایی دارد که شامل مبانی علوم میشود. اگر ریشهها عوض شوند لازم است تغییری در ساق و برگ این درخت نیز اتفاق بیفتد.
ملکی با بیان اینکه ما به درخت دیگری، با ریشهها و میوهها و ساق و برگهای دیگری معنتقدیم، اظهار کرد: البته این به معنای بیاعتنایی به علوم بشری که تا الان بوده نیست بلکه باید از تجربات بشری استفاده کرد؛ حرفهای خوبی در کتابهای علوم انسانی فعلی میتوان یافت اما سخن بر سر این است که طرحوارهای که لازم است بر مبنای آن معماری علوم انسانی را بنا کنیم، باید برگرفته از تفکر و جهانبینی قرآنی باشد.
وی افزود: مانند این است که بنایی را معماری میکنید که در این بنا ممکن است از مواد و مصالح فعلی نیز استفاده کنید منتها نقشه را باید خودتان طراحی کنید؛ بر این اساس صورتبندی و معماری حاکم بر علوم انسانی باید جنبه بومی داشته باشد.
ملکی خاطرنشان کرد: رسیدن به این نقطه نیازمند کار بسیار ظریفی است و نیاز به تربیت انسانهایی دارد که از خلاقیت و هوش کافی برخوردار باشند و دانش دینی خوبی داشته باشند و تمامی جوانب علمی و فنی قضیه را رعایت کنند.
وی با تأکید بر اینکه این افراد باید خودساخته باشند، گفت: کسانی که علوم انسانی را بر مبنای جهانبینی توحیدی میخواهند تولید کنند، باید به لحاظ مسائل نفسانی روی خودشان کار کرده باشند؛ یعنی تنها رعایت جوانب علمی و فنی کفایت نمیکند.
قرآن کریم مانند عروسی است که نقاب از چهره زمان برمیدارد
ملکی ادامه داد: نظریه حرکت جوهری ملاصدرا که تا امروز فلاسفه نتوانستهاند انتقادات آنچنانی نسبت به آن مطرح کنند، محصول مجموعه مطالعات کتابخانهای صرف ملاصدرا نبوده بلکه در اثر خودکاوی و کاری است که در درون خود انجام داده تا افقهای تازهای به لحاظ معرفتی به روی او گشوده شده و توانسته نظریه حرکت جوهری را ابداع کند؛ مشابه این حرکت باید در سایر علوم انسانی نیز دنبال شود.
وی تصریح کرد: اگر بخواهیم نظریه تأسیسی و ابداعی در حوزه علوم انسانی و قرآن داشته باشیم، باید فراموش نکنیم کسی میتواند از قرآن بهره ببرد که با قرآن مأنوس باشد؛ اگر قرآن را کتابی مانند دیگر کتابها ببینیم، میتوان دریافتهایی از آن داشت اما تا زمانیکه با قرآن زندگی نکرده و انس مداوم پیدا نکرده و فضای ذهنی و روحی صبغه قرآنی به خود نگرفته باشد، نمیتوان به نتیجه رسید؛ به قول سنایی «عروس حضرت قرآن نقاب آنگه براندازد؛ که دارالملک ایمان را مجرد بیند از غوغا»؛ قرآن کریم مانند عروسی است که نقاب از چهره زمان برمیدارد که شما محرم این مکتب و این فضا باشید.
ملکی افزود: شما محرمیت خود را ابتدا باید ثابت کنید تا قرآن نقابها را از چهره خود بردارد؛ در این صورت شما با ابعاد تازهای از معارف قرآن آشنا میشوید که بر مبنای آن میتوانید دست به تولیدات بسیار فاخر در حوزه علوم انسانی بزنید.
وی خاطرنشان کرد: آنچه امروز در گوشهای از کشور در حال وقوع است، اتفاق خوبی است که باید مغتنم بشماریم و مراقب باشیم که این شعله خاموش نشود تا محافل علمی و دانشگاهی ما را روشن کند.
ملکی در مورد قرآن و علوم انسانی و تربیتی گفت: بنیانها و مبانی تمام علوم و موضوعاتی که به طور مستقیم و غیر مستقیم با سرنوشت انسانها در ارتباط هستند، در آیات و روایات آمده است.
وی افزود: تمام علوم انسانی نیز به نوعی خادم علوم تربیتی هستند چرا که هدف از تدریس و تألیف و تدوین علوم انسانی این است که نهایتاً یک انسانی تربیت شود و متناسب با اقتضائاتی که در دستگاه تربیت قرآن است، رشد پیدا کند. البته بخشی از تربیت انسانها به دلیل نیازهای جامعه است اما واقعاً هدف غایی نیست بلکه جزء اهداف میانی است.
ملکی تصریح کرد: کلاسهای درسی و دانشگاهی ما باید کلاسهای انسانسازی و هدایت باشد و افکار و ذهنیت دانشجویان باید طوری باشد که آنها با رغبت و رضایت به سمت جهانبینی و دلالتهایی که قرآن کریم ارائه میکند، حرکت کنند.
وی با بیان اینکه در حوزه علوم تربیتی حوزههای تازه و بکری وجود دارد، گفت، یکی از مباحث سبک زندگی است که امروزه مورد توجه قرار گرفته است و مورد نیاز جامعه است؛ باید به این نکته توجه شود که امروزه چگونه به زندگی نگاه میشود و افراد چه سبکی را برای زندگی استفاده میکنند.
ملکی با اشاره به سبکهای مختلف زندگی گفت: یکی از سبکها، غریضهگرایی است؛ یعنی برخی زندگی را میدان تبلور امیال غریضی در تمامی جهات میدانند؛ برخی نیز سبک خیالگرایانه را دنبال میکنند و زندگی را عرصهای برای جولان اسب تخیلات و توهمات خود میدانند و واقعگرا و واقعبین نیستند.
وی افزود: عدهای نیز سبک زندگی حواسگرا را برگزیدهاند؛ یعنی دلالتهای اصلی زندگی را از حواس میگیرند؛ هرچه با چشم ظاهر ببینند آن را مبنا قرار میدهند؛ برخی نیز زندگی احساسگرا را انتخاب میکنند و زندگیشان را با عواطف و احساسات رقم میزنند و زندگی شعری و رمانتیک دارند.
ملکی با بیان اینکه سبک زندگی قرآنی، به معنای حقیق کلمه «عاقلانه» است، گفت: قرآن اعتقاد دارد که سررشته جریانات زندگی انسان باید به دست عقل باشد؛ احساس خوب است اما اگر رابطهاش را با عقل قطع کند ضرباتش را خواهد زد.
وی تصریح کرد: احساس باید مدیریت شود و مدیریت و رهبری در شأن عقل است؛ هیچ نیرو و منبعی مانند عقل صلاحیت و قابلیت اداره و رهبری انسان را ندارد.