صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۹۵۴۱۱۱
تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۰:۰۱

حجت‌الاسلام هادی سروش ضمن اشاره به فقره‌ای از زیارت جامعه کبیره بیان کرد: به اعتقاد امام راحل(ره) «بکم فتح الله؛ به واسطه شما خداوند [باب همه چیز را] گشود» در زیارت جامعه آمده است، این به سبب مطابقت افق حضرات معصومین(ع) با افق مشیت حضرت حق است.

به گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین هادی سروش، مدرس حوزه و پژوهشگر دینی، در کانال تلگرامی خود یادداشتی در زمینه زیارت جامعه کبیره منتشر کرده که در ادامه می‌خوانید؛

زیارت جامعه کبیره یادگار ارزنده حضرت امام هادی(ع) است. چند سالی است که برخی از روشنفکران آن را تا حد «مرامنامه غالی شیعه» نازل نموده‌اند، بلکه خواسته‌اند نابود سازند! توفیقی پیدا شد و در رابطه با زیارت جامعه، مقاله‌ای نوشته‌ام و در آینده تقدیم می‌کنم. در بخشی از آن مقاله، چنین آورده‌ام؛ یکی از بندهای این زیارت که مورد حمله قرار گرفته این عبارت است؛ «بِكُمْ فَتَحَ الله وَ بِكُمْ يَخْتِمُ وَ بِكُمْ يُنَزِّلُ الغَيْثَ وَ بِكُمْ يُمْسِكُ السَّماء أنْ تَقَعَ عَلى الاَرْضِ إِلاّ بِإذْنِهِ؛ با اذن الهی به وسیله شما گشایش ایجاد می‌شود و با اذن الهی به وسیله شما امور مختومه می‌شود و با اذن الهی بواسطه شما باران می‌بارد و با اذن الهی آسمان برافراشته و زمین برقرار است».

امام خمینی(ره) در کتاب شرح دعای سحر می‌نویسد: در زیارت جامعه آمده است «بکم فتح الله» به واسطه شما خداوند [باب همه چیز را] گشود و این به سبب مطابقت افق حضرات معصومین(ع) با افق مشیت حضرت حق است.

ریشه این سخنان را باید متون عرفانی اصیل یافت؛ به عنوان نمونه در فص شیثی فصوص الحکم گوید: «جان انسان کامل محل ظهور عطایای و بخشش‌های خدای متعال است؛ روحه مظهر للعطایا و المواهب الالهیه». مناسب است روایت ذیل را ملاحظه کنید که با فراز بالا مرتبط است و صد البته که حاوی نکات ارزنده‌ای از اخلاق و معرفت است.

در کتاب مروج الذهب آمده: شخصی به دربار خلفاء عباسی رفت و از حضرت امام هادی(ع) سئایت کرد، که علی بن محمد الهادی، چنین است و چنان است، اسلحه در منزل او هست و به او مراجعه می‌شود و خیلی حرف‌ها. تا اینکه حکومت عباسی، حضرت هادی(ع) را مجبور کرد که به سامرا رود، وقتی حضرت(ع) روی اسب نشست و خواست حرکت کند، آن شخص آمد به حضرت هادی(ع) گفت: می‌دانی که همه این کارها را من کردم و گفت: اگر لب بگشایی و در سامرا چیزی از من بگویی، تمام مزارع دوستان شما را آتش می‌زنم، چشمه‌های آبشان را کور می‌کنم.

حضرت هادی (ع) با یک متانتی فرمود: «من دیشب شکایت تو را به یک بزرگی کردم که بعد از او دیگر کسی را لایق نمی‌دانم پیشش شکایت ببرم». آن مرد پرسید: به چه کسی گفتی؟ فرمود: به خدا. آن ملعون یکباره بر خود لرزید و ترسید که کار خیلی پیچیده شد! گفت: آقا من را عفو کنید (و نگفت پشیمانم و یا توبه می‌کنم)! امام هادی(ع) فرمود: «عَفَوتُ» تو را عفوت کردم.

هوالودود

هادی سروش

انتهای پیام