به گزارش ایکنا، نعمتالله فاضلی عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در جدیدترین یادداشت خود از منظر علوم اجتماعی به مرور حوادث سال گذشته پرداخته است. متن یادداشت از نظر میگذرد؛
«سال 1399 به پایان رسید، اما دفتر کرونا همچنان باز است. در این سال هزاران نفر جانشان را از دست دادند، هزاران نفر در بیماری روزهای سختی را گذراندند، هزاران هزار نفر با فقر و نداری دست و پنجه نرم کردند و همچنان اسیر فقرند. کرونا بحران جهانی بود. ما علاوه بر آن، درگیر تحریمهای سخت بینالمللی بودیم و همچنان هستیم. فقری که تحریمها بر مردم ما تحمیل کرده، بیش از کرونا زندگی را بر میلیونها نفر تلخ کرده است. سال 1399 این گونه بود که «سال فلاکت» شد.
اما در این سال ناگزیر شدیم تا بیش از همیشه به انسان بیندیشیم و به رنجها و سلامت او توجه کنیم. کرونا ما را به قرنطینه برد و مفهوم جدیدی به نام «فاصله اجتماعی» را رواج داد. در این سال بود که دریافتیم روابط اجتماعی، آیینها و مناسک و تشریفات برای زندگی ما چه کارکردهایی دارند. خانه در سال 1399 برای ما اهمیتی تازه پیدا کرد. اهمیت علم مجدداً برایمان برجسته شد و ناگزیر شدیم برای نجات به سراغ علم برویم. همچنین بازار با بحران روبرو شد و ناگزیر شدیم مصرف را گونهای دیگر ببینیم و دربارهاش بیندیشیم.
شاید مهمترین تجدیدنظرها مربوط به شیوه سلطه و بهرهکشی ما از طبیعت باشد. کرونا محصول برهمخوردن تعادل انسان و طبیعت است. بحرانهای زیست محیطی و شیوع کرونا موجب شدند تا ما در ایران به پایداری محیط زیست و توسعه پایدار بیش از گذشته توجه کنیم. اینها و بسیاری نکات دیگر بازاندیشیهایی بودهاند که لاجرم ما را به خلق و گسترش فرهنگی دیگر وادار و دعوت میکند.
من نیز در مقام معلم انسانشناسی (مانند بسیاری معلمان و محققان دیگر) تمام سال 99 را درگیر توسعه این توجه به فرهنگ و ضرورت بازاندیشی بودم. اسفند سال 1398 که کرونا آمد و به کرونانگاری مشغول شدم از همان ابتدا از بحران فراگیر و ضرورت تأمل و بازاندیشی در تمام ساختارها و سیاستها و حتی سوژهها صحبت کردم. تمام سال را صرف نوشتن، اندیشیدن و سخن گفتن درباره کرونا و بازاندیشیهای ممکن و ضروری کردم. نمی دانم حاصل این تلاشها چه بود اما باورم این بود که ره بادیه رفتن به از نشستن باطل است.
اکنون سال 1399، سال فلاکت و فرهنگ، خاتمه یافت و سال 1400 را آغاز میکنیم. گمانم این است که این سال نیز درگیر فلاکت و فرهنگ خواهیم بود. اگر خواهان آیندهای بهتر هستیم ناگزیر باید ارادهای جمعی برای تجدید نظرهای واقعی و عملی هم در گفتمان حاکم و هم در شیوه و سبک زندگی شهروندان صورت گیرد.
راه عملی برای تحقق چنین تجدید نظرهایی این است که هر کس در هر جایی با هر نقش و مسئولیتی، تصمیم بگیرد «آغازی تازه» در فعالیتها و زندگی اش تجربه کند. البته این توصیه و راهبردی کلی و فاقد هرگونه دستور العمل اجرایی است.
در مقامی نیستم که دستورالعمل اجرایی برای تحقق چیزی تدوین کنم. تنها کاری که از دست من بر می آید این است که به فرایند بازاندیشی و گسترش آن از طریق گفت و گوهای عمومی کمک کنم. ما نیازمند تقاضای اجتماعی برای گسترش بازاندیشی هستیم. امیدوارم 1400 سال تعمیق بازاندیشی و تحقق آن باشد. در غیر این صورت شاهد گسترده شدن و عمق یافتن فلاکت و شاید فروپاشی واهیم بود. در این صورت فرهنگ هم دیگر نمی تواند کاری برای جامعه کند.»
انتهای پیام