فصل گل و گلاب فقط جلوهای طبیعی و فصلی نیست، بلکه نشانی از پیوند ژرف میان طبیعت و معنویت در فرهنگ ایرانی اسلامی محسوب میشود. گل محمدی و عصاره مطهر آن، گلاب در طول قرنها علاوه بر آنکه در طب و زندگی روزمره حضور داشته، در متون دینی و عرفانی نیز جایگاهی والا یافته است. در یادداشت پیش رو، پنج محور بنیادین درباره جایگاه گلاب در دین، طب و عرفان بررسی میشود.
در منابع دینی اسلام، به عطر و طهارت اهمیت بسیاری داده شده است. روایات متعددی از پیامبر اسلام(ص) و اهل بیت(ع) درباره استفاده از عطر و خوشبوبودن نقل شده و گلاب، یکی از عطرهای طبیعی و اصیل در این روایات مورد توجه ویژه قرار گرفته است.
از پیامبر اسلام(ص) نقل شده: «حُبِّبَ إِلَيَّ مِنْ دُنْيَاكُمُ: الطِّيبُ وَ النِّسَاءُ، وَ جُعِلَ قُرَّةُ عَيْنِي فِي الصَّلاَةِ؛ از دنیای شما، سه چیز محبوب من شد: عطر، زنان (به معنای مهرورزی) و نماز که روشنی چشم من است.» (سنن نسائی، ج ٧، ص ۶١) در روایت دیگری از امام صادق(ع) آمده است: «التَطَیُّبُ من سُنَنِ المُرْسَلین؛ عطرزدن از سنتهای پیامبران است.» (وسائلالشیعة، ج ۵، ص ۱۰۹)
در زیارتنامهها و آیینهای دینی نیز گلاب جایگاهی خاص دارد. شستن ضریح مطهر امام رضا(ع) با گلاب، پاشیدن گلاب در مجالس عزاداری و همچنین استفاده از گلاب در مراسم دعای ندبه، نمونههایی از این دست بهشمار میرود.
در طب سنتی ایران که در میراث علمی بزرگانی چون ابنسینا، رازی و عطار نیشابوری ریشه دارد، گلاب دارای جایگاه درمانی خاصی است. گلاب از نظر مزاجی، سرد و معتدل شناخته میشود و در درمان بسیاری از بیماریها کاربرد دارد. ابنسینا در کتاب «قانون در طب» مینویسد: «ماءالورد (گلاب) برای تقویت قلب، آرامسازی اعصاب و درمان سردردهای صفراوی مفید است؛ همچنین به گوارش کمک میکند و در پاکسازی پوست مؤثر است.»
در منابع طب اسلامی نیز به تأثیرات روحی و جسمی گلاب اشاره شده، از جمله آرامبخشی و ضداسترسبودن، تقویتکننده قلب و مغز، ضدالتهاببودن و کمک به بهبود زخمها. در کتاب «مخزنالادویه» تألیف محمدحسین عقیلی خراسانی نیز آمده است: «گلاب از جمله موادیست که در زمان تب، عطش، گرمازدگی و حتی در حالات غش و بیهوشی برای بازگشت آرامش و تعادل بدن توصیه میشود.»
در فرهنگ عرفانی ایرانی اسلامی، گلاب فراتر از مادهای طبیعی و نمادی از لطافت، عشق الهی و تزکیه نفس است. عارفان و شاعران از گل محمدی و گلاب برای توصیف حالات روحانی و سلوک معنوی بهره گرفتهاند. مولانا در مثنوی معنوی، بوی خوش گلاب را تمثیلی از روح الهی و حضور حضرت حق میداند: «آب کم جو، تشنگی آور به دست، تا بجوشد آبت از بالا و پست.» او در جای دیگر میگوید: «بوی گل را از که آموختی؟ از دل خونین و جان سوختی.»
در مجالس خانقاهی و صوفیانه، پاشیدن گلاب قبل از ذکر و سماع، نشانهای از تطهیر فضا و آمادگی برای اتصال به عالم معنا بود؛ همچنین در فرهنگ عامه نیز استفاده از گلاب در هنگام ذکرگفتن یا دعاکردن، همچون دعوتی برای فرشتگان و ملائکه تعبیر شده است.
گلاب هم در شادی و هم در سوگواری، نقشی مؤثر دارد. در اعیاد اسلامی نظیر عید غدیر، نیمه شعبان و عید قربان، گلابپاشی در مساجد، کوچهها و محافل دینی رایج و نشانهای از طهارت، مهر و آراستگی فضای معنوی است. در مقابل، در عزاداریها بهویژه ماه محرم، پاشیدن گلاب بر تابوت نمادین شهدا، تعزیهخوانان و حتی مردم حاضر در دستهها، نمادی از ارادت، اشک و پیوند با اهل بیت(ع) محسوب میشود.
در بعضی از روستاهای ایران، رسم بر این است که پیش از برگزاری روضهخوانی، مجلس را با گلاب خوشبو و قرآن و پرچم عزای امام حسین(ع) را گلابپاشی میکنند. این سنتها بار نمادین گلاب را در فرهنگ عاشورایی و دینی ایرانیان نمایانتر میکند.
گلاب فقط در فضای رسمی دین یا طب دیده نمیشود، بلکه در زندگی اجتماعی مردم ایران نیز حضوری پررنگ دارد. از سفره عقد و شبهای قدر تا خاکسپاری و دیدارهای خانوادگی، گلاب نماد مهر، پاکی و احترام است. در فرهنگ ایرانی، هنگام ورود مهمان، گلاب تعارف میشود؛ هنگام بدرقه زائران، چمدان و لباس آنها را گلاب میزنند؛ در مراسم عقد، آینه و قرآن و نقل را گلاب میپاشند و هنگام درگذشت عزیزی، کفن را با گلاب خوشبو میکنند. این همه نشان از آن است که گلاب علاوه بر خاصیت طبیعی و داروییاش، بار فرهنگی و معنوی ویژهای در ناخودآگاه جمعی ایرانیان دارد. به بیانی دیگر، گلاب با روح ایرانی عجین شده است.
گلاب فقط محصولی فصلی و خوشعطر نیست، بلکه رسانهای برای انتقال مفاهیم دینی، عرفانی و اجتماعی است. حضور آن در متون دینی، کتب طب سنتی، اشعار عرفانی و سنتهای آیینی نشان میدهد که این عصاره خوشبو متعلق به تاریخ، فرهنگ و ایمان یک ملت است. فصل گل و گلاب، فرصتی برای تجدید پیوند با این سنتهای گرانسنگ و بازخوانی عطر حضور در زندگی امروز محسوب میشود.
زهراسادات محمدی
انتهای پیام