صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۲۹۰۶۳۶
تاریخ انتشار : ۰۳ تير ۱۴۰۴ - ۱۹:۳۲

در هم‌اندیشی «جنگ و صلح در فلسفه سیاسی اسلامی» مطرح شد که اسرائیل مدینه ضاله است و حمله آمریکا، اسرائیل و صدام به ایران، جنگ ظلمت با نور عنوان شد.

به گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین رضا لکزایی، استاد و پژوهشگر حوزه علمیه، امروز، سه‌شنبه، سوم تیرماه در هم‌اندیشی علمی «جنگ و صلح در فلسفه سیاسی اسلامی» که از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد، با بیان اینکه داروین می‌گفت اصل بر تنازع بقاست، گفت: طبق منطق داروین ضعیف باید از بین برود و منشأ جنگ اخیر اسرائیل علیه ایران هم همین است گرچه دشمنان در محاسباتشان اشتباه کردند.
 
وی اضافه کرد: برخی اندیشمندان غربی هم گفتند انسان، گرگ انسان است لذا جنگ اصالت دارد. مارکسیست‌ها هم اصل را بر تضاد می‌گذاشتند و می‌گفتند لذا در جوامع انسانی هم دو طبقه کارگر و سرمایه‌دار داریم که جنگ دائمی بین آنان برقرار است و وقتی سرمایه‌داران شکست بخورند صلح دائمی برقرار خواهد شد.
 
پژوهشگر حوزه علمیه با بیان اینکه در انجیل تحریف‌شده آمده است که عیسی(ع) گفته است گمان نکنید به زمین آمده‌ام تا صلح به ارمغان بیاورم بلکه شمشیر آورده‌ام، افزود: در تورات هم اصالت به جنگ داده شده است.  
 
وی با اشاره به دیدگاه امام(ره) در مورد صلح و جنگ، افزود: ایشان اصل را بر رحمت می‌دانند و به آیات رحمت در قرآن استناد می‌کنند. ایشان معتقدند که انسان با دست رحمت الهی آفریده شده است و رحمان مدیریت جهان را برعهده دارد؛ اللهم انی اسئلک بنبیک نبی الرحمه.
 
لکزایی اضافه کرد: ایشان می‌گویند انسان‌ها دو فطرت دارند؛ یکی مخموره؛ یعنی اگر همه انسان‌ها براساس این فطرت عمل کنند هیچ وقت جنگ نخواهیم داشت و همیشه صلح برقرار است لذا فرمودند اگر انبیا یکجا زندگی کنند هرگز با هم دچار اختلاف نمی‌شوند.

جنگ اسرائیل علیه ایران تقابل ظلمت و نور بود

وی افزود: مقابل این فطرت، فطرت محجوبه و عشق به کمال محدود دنیوی است؛ این نوع فطرت، ظلمت است لذا جنگ نور با ظلمت شکل می‌گیرد مانند حمله آمریکا و اسرائیل و صدام به ایران که جنگ ظلمت با نور بود.
 
این پژوهشگر با بیان اینکه امام فرمودند انسان چهار قوه دارد، ادامه داد: قوه شهویه که در ابتدای خلقت است، قوه غضبیه، قوه وهمیه و قوه عاقله؛ اگر قوه غضبیه تربیت عقل را پذیرفت و تربیت شرع را پذیرفت تبدیل به شجاعت خواهد شد که از نعمات بزرگ الهی است اما اگر تحت این تربیت نبود، نظام عالم را به جنگ خواهد برد و چه بسا براساس غضب یک نفر همه عالم وارد انقلاب و جنگ شود. 
 
وی افزود: حب نفس و جاه و شرف و مال و بسط قدرت، ماده غضب از منظر امام خمینی(ره) است یعنی برخی افراد قصد دارند بر همه عالم حاکم باشند و دچار انحصارطلبی و تکبر و غرور هستند. امام(ره) هیتلر را اینگونه تفسیر کرده است.    

اسرائیل مدینه ضاله است

همچنین مجتبی جاذبی، پژوهشگر مرکز دایره‌المعارف علوم عقلی اسلامی به بحث اصالت جنگ و صلح از منظر فلسفه فارابی پرداخت و گفت: اسرائیل امروزه به میهن اسلامی ما تهاجم کرده است و باید از منظر فلسفه سیاسی ببینیم که این نژاد بنی‌اسرائیل آیا می‌تواند به عنوان یک مدینه غیر فاضله تلقی شود؟ و آیا فارابی در تعریف مدینه غیر فاضله، نظر به بنی‌اسرائیل داشته است یا خیر؟
 
جاذبی با طرح این که اصالت جنگ یا صلح پرسش دقیقی نیست، گفت: امروزه اتهام به اسلام و جهان اسلام می‌زنند که ما جنگ‌طلب هستیم و باید به این اتهام پاسخ دهیم. و برخی افراد دیگر گفته‌اند که اسلام اصالت را به جنگ می‌دهد و این ایده را از برخی مطالب نادرست اهل سنت گرفته و به همه مسلمین تسری داده‌اند.
 
وی افزود: از کاستی‌ها در آثار فارابی این است که انواع مدائن را برشمرده است ولی روابط فیمابین این مدائن را نگفته و از شرارت مدینه ضاله و آسیب‌های آن به مدینه فاضله سخن نگفته است و این کاستی فلسفه او هست ولی ما می‌توانیم به بازخوانی فلسفه او بپردازیم و این خلأ را برطرف کنیم.
 
به گفته وی، فارابی شش شرط برای رئیس مدینه فاضله برشمرده است؛ اول اینکه باید حکیم باشد و ششمین شرط را توان رزم و جنگجویی در جسم حکیم حاکم می‌داند چون در قدیم حاکم وارد میدان می‌شده است و باید توان بر جنگ می‌داشت.
 
وی با اشاره به مدینه تغلبیه در نظر فارابی به عنوان یکی از مدائن ضاله، اضافه کرد: حاکم این مدینه از تغلب و غلبه بر دیگران و جنگجویی لذت می‌برد؛ امپریالیزم و هژمونی بیان امروزی همان واژه تغلبی است که فارابی آن را به کار برده است.
 
این پژوهشگر بیان کرد: او این را از مدائن جاهله بیان می‌کند ولی شوربختانه فقط به مدینه تغلبی پرداخته اما تأثیر آن را بر مدینه فاضله بیان نکرده است؛ البته خون‌ریزی و لذت بردن از کشتار و غلبه بر اموال مردم را از ویژگی استعمار یا مدینه تغلبیه می‌داند. 
 
وی با بیان اینکه تغلب فارابی همین واقع‌گرایی کلاسیک است که سایر اندیشمندان روابط بین‌الملل غربی بیان کرده‌اند البته با رویکرد فکری خودشان، افزود: مدینه بداله را هم که او می‌گوید معادل همین لیبرالیسم است. رئیس تغلبی هم جنگ را برای گسترش غلبه و سلطه خود تداوم می‌دهد. 

صلح و جنگ هر دو نیاز است

جاذبی بیان کرد: جنگ و صلح هر دو نیاز است درست مانند اینکه بپرسیم آیا اصالت با دست راست است یا چپ؟ یا با مغز است یا قلب و با حس است یا عقل؟ بنابراین گاهی اوقات صلح اصیل می‌شود و گاهی جنگ و مصلحت را امام معصوم و نبی خدا در زمان حضور و ولی فقیه جامع‌الشرایط در زمان غیبت مصلحت می‌دانند و اوامر ایشان مطاع است. 

نقد بر سخنان جاذبی

در ادامه حجت‌الاسلام والمسلمین محسن مهاجرنیا، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه باید روشن کنیم که جنگ مقابل صلح است یا مقابل عدم جنگ، گفت: با توجه به اینکه اگر صلح باشد یعنی جنگ نیست نمی‌توان این دو مقوله را مانند مغز و قلب یا دست راست و چپ دانست زیرا اگر صلح و جنگ را مانند دو دست بدانیم اجتماع نقیضین پیش خواهد آمد. 
 
وی با اشاره به جنگ و صلح از منظر قرآن با نگاه فلسفی، افزود: آیه 213 بقره فرموده است: كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ؛ انسان‌های اولیه امت واحده بودند و اختلاف در بین آنان نبود ولی بعداً با هم اختلاف پیدا کردند که این اختلاف بر سر مالکیت، قومیت و قدرت بود؛ انبیاء آمدند تا اختلافات را رفع کنند لذا بحث ایمان و کفر پیش آمد.
 
مهاجرنیا با بیان اینکه برخی با استناد به قرآن اصالت را به صلح می‌دهند که همین آیه هم مؤید این موضوع است، افزود: می‌گویند شأن نزول آیات قتال هم رسیدن به صلح است زیرا فرموده است با کسانی که با شما می‌جنگند بجنگید؛ در آیه 8 ممتحنه هم فرموده است کسانی که با شما نجنگیدند و شما را تبعید نکردند با آنان با نیکی و عدالت رفتار کنید؛ پس اصل بر صلح است مگر مرتکب جنایت شوند.  
 
وی با بیان اینکه این گروه سیره پیامبر(ص) را هم تمرکز بر صلح می‌دانند، افزود: پیامبر(ص) با یهود پیمان بست تا زندگی مسالمت‌آمیز وجود داشته باشد و بعد از فتح مکه هم همه را بخشید و نفرمود اول مؤمن شوید تا ما با شما کاری نداشته باشیم؛ بنابراین علت اصلی عدوان و ستم و اخراج است نه کفر.
 
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تصریح کرد: دیدگاه دوم اصالت را با جنگ می‌داند و اینکه صلح عارضی است؛ می‌گویند اگر صلح بخواهد به صورت دائمی با کفر باشد آیات جهاد ابتدایی را باید کنار بگذاریم و دعوت به اسلام بیهوده است و به برخی آیات مانند آیه 5 سوره توبه استناد می‌کنند یعنی در هر جا مشرکین را یافتید بدون قید و شرط بکشید یا آیه 22 توبه که می‌فرماید کسانی که به خدا و آخرت ایمان نمی‌آورند بکشید. آیه 193 بقره هم تأکید دارد از ریشه این‌ها را بردارید. 

دیدگاه میانه

وی با بیان اینکه دیدگاه سوم هر دو را نقد کرده است و می‌گوید اصالت نه با جنگ مطلق و نه با صلح مطلق است، اظهار کرد: این با دیدگاه اقتضایی و اینکه هر دو لازم است تفاوت دارد؛ این گروه می‌گویند ما یک جنگ دائمی با حاکمیت کفر و شرک داریم و از آیات هم این مسئله استفاده می‌شود؛ ولی با کافران و مشرکان به صورت فردی می‌توانیم صلح دائمی داشته باشیم؛ اگر یهودیان پیمان با پیامبر(ص) نقض نکرده بودند ایشان به تعهدشان پایبند بودند ولی آنان نقض کردند. 
 
مهاجرنیا با بیان اینکه گروه دیگر می‌گویند اصل با پرستش و حاکمیت خداوند است و نباید رقیبی برای حاکمیت الهی وجود داشته باشد، گفت: استدلال دیگر این گروه استناد به آیات دعوت است و حتی مقدمه جهاد در فقه ما دعوت است و اگر کسی بدون دعوت جهاد کند، جهادش باطل است.
 
وی با بیان اینکه براساس این نظریه، گرچه امروز ما با اسرائیل جنگ داریم و اگر صلح شود صلح موقت است ولی جنگ دائمی برقرار خواهد بود، تصریح کرد: در رابطه میان جنگ و صلح، برای دادن اصالت به یکی نمی‌توان نظر مطلقی ارائه کرد. ما در برخورد با افراد کافر و مشرک می‌توانیم صلح دائمی داشته باشیم ولی با حاکمیت کفر و شرک خیر. 
 
مهاجرنیا با اشاره به آیات صلح مانند وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ، گفت: اگر امروز ترامپ به دلیل قدرت موشکی ما آتش‌بس اعلام کرد قرآن فرموده است که شما هم بپذیرید گرچه پیش‌فرض با اصالت جنگ است.
 
وی در خاتمه تأکید کرد: بنابراین طبق این دیدگاه درست ما هرگز با حاکمیت کفر کنار نمی‌آییم مگر اینکه در ضعف باشیم ولی با کفار در کشور خود می‌توانیم به صورت مسالمت‌آمیز رفتار کنیم و حتی در دوره امام زمان(عج) هم یهودی و مسیحی و کافر خواهد بود زیرا دین قرار نیست به زور دیگران را مسلمان کند ولی امام مهدی(عج) با حاکمیت کفر و شرک کنار نخواهد آمد. 
 
انتهای پیام