صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۲۹۸۱۸۸
تاریخ انتشار : ۱۳ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۲:۴۸

حسن بیاتانی، شاعر آئینی در آستانه نزدیک شدن به پیاده‌روی بزرگ اربعین، شعر تازه‌ای سروده است.

به گزارش ایکنا؛ حسن بیاتانی، شاعر آئینی در آستانه نزدیک شدن به پیاده‌روی بزرگ اربعین، شعر تازه‌ای سروده است.

در ادامه شعر حسن بیاتانی را مرور می‌کنیم.

این روزها پر از تبِ مولا کجایی‌ام

اما هنوز کوفه‌ای از بی‌وفایی‌ام

هم زخم می‌زنم به تو هم دوست دارمت

در گیر و دار تیرگی و روشنایی‌ام

گم کرده‌ام مسیر تو را در غبار شهر

اما اسیر توست دل روستایی‌ام

گفتند کربلای زمینی… نیامدم

حالا که راه بسته شده من هوایی‌ام

این بار چندم است که تا مرز آمدم

آه از شکسته‌بالی و بی‌دست و پایی‌ام...

پلکم که گرم می‌شود از خواب می‌پرم

با سُرفه‌های همسفر شیمیایی‌ام

آورده‌ام بضاعت مزجاه قوم را

انگشتر «عزیز» م و تسبیح «دایی»‌ام

آورده‌ام پناه به شش‌گوشه غمت

برگشته‌ام به اصلیَتِ نینوایی‌ام

دستت همیشه روی سر ما پیاده‌هاست

این اربعین به لطف خدا کربلایی‌ام

شعر از سرم پرید… دلم پیش موکب است

این بار چندم است که یخ کرد چایی‌ام

انتهای پیام