صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۲۹۸۷۳۶
تاریخ انتشار : ۲۴ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۱:۲۰
زیارت عاشورا از آغاز تا امروز/ 16

برخی با استناد به حکایتی از کتاب قاضی نورالله شوشتری می‌گویند؛ شیخ طوسی در بغداد هم تقیه نکرده بود لذا خلیفه او را به دربار فراخواند ولی بنده معتقدم که این داستان مبنای معتبر ندارد.

زیارت پرنور عاشورا از ناحیه مقدسه ربوبی صادر شده است؛ بنابراین زیارت عاشورا، حدیث قدسی است و نسبت به سایر زیارات امتیاز دارد. از دیدگاه شیعه، آیین اسلام دو رکن مهم و بنیادین دارد: یکی تولّی و دیگری تبّری؛ یکی محبت به پیامبر و اهل‌ بیت (علیهم السلام) و دیگری بغض و کینه دشمنان آن پاک‌سیرتان. ضرورت این دو اصل مهم، از دیدگاه عقل و همچنین از منظر نقل، آن‌چنان واضح و روشن است که با درنگی کوتاه در ساحت خرد و با مراجعه‌ای اندک به منابع اصیل اسلامی؛ آیات کریمه قرآن، روایات نبوی و سخنان اهل‌ بیت (علیهم السلام) جای هیچ تردیدی در آن باقی نمی‌ماند. 
از جمله منابع بسیار مهم که این دو اصل را از دیرباز به شیعیان آموخته، زیارت نورانیِ عاشوراست. در این زیارت در فقره‌های متعددی، به برائت از دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) تصریح شده است. 

خبرگزاری ایکنا در آستانه اربعین حسینی، سلسله درس‌گفتارهایی با عنوان «زیارت عاشورا از آغاز تا امروز» تهیه و تولید کرده است. حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمهدی محمودی عاشوراپژوه و نویسنده کتابی با همین عنوان در این سلسله گفتار به بررسی اسناد زیارت عاشورا، مضامین و محتوای این زیارت ارزشمند پرداخته است. در این مجال، بخش شانزدهم این درس‌گفتار را می‌خوانیم و می‌بینیم:
 

در گفتارهای پیشین توضیح داده شد که مرحوم شیخ طوسی در بغداد دست به تقیه زد و بخشی از عبارات پایانی زیارت عاشورا را نقل نکرد؛ ولی وقتی به نجف مهاجرت کرد مصباح المتهجد را دوباره در تحریر جدیدی تألیف کرد و عبارات پایانی زیارت عاشورا را که در بغداد حذف کرده بود به آن افزود. در واقع مصباح المتهجد دو تحریر داشته است؛ یکی تحریر بغداد و دیگری تحریر نجف. نسخه‌هایی از مصباح المتهجد که فاقد عبارات پایانی زیارت عاشورا است از روی نسخه‌های تحریر بغداد استنساخ شده و نسخه‌هایی که عبارات پایانی را دربردارد، از روی نسخه‌های تحریر نجف کتابت شده است.

در خصوص تقیه شیخ طوسی ممکن است اشکال‌هایی به ذهن شما بزرگواران برسد. بنده هفت اشکال در مورد تقیه شیخ طوسی در بغداد در کتاب «زیارت عاشورا از آغاز تا امروز» مطرح کردم و پاسخ دادم؛ اولین اشکال این است: در کتاب مجالس المؤمنین تألیف قاضی نورالله شوشتری حکایتی نقل شده است که در این حکایت معلوم می‌شود شیخ طوسی در بغداد، عبارات پایانی زیارت عاشورا را نقل کرده بوده است. 
در کتاب مجالس‌ المؤمنین آمده است: نقل است که بعضی از مخالفان به عرض خلیفه عباسی که معاصر شیخ ابوجعفر بود، رساندند که او و اصحاب او از شیعه امامیه سبّ صحابه می‌کنند و کتاب «مصباح» او که دستور اعمال و ادعیه سَنه متهجدان ایشان است بر آن گواهی می‌دهد؛ زیرا که در دعای روز عاشورا از آن کتاب واقع است که «اللهم خص انت اول ظالم باللعن منی و ابدا به اولا ثم الثانی و الثالث و الرابع؛ اللهم العن یزید خامسا»
پس خلیفه به طلب شیخ و کتاب مصباح فرستاد و چون شیخ با کتاب حاضر شد و باعث طلب او مذکور گردید، منکر سَبّ شد و چون کتاب را گشادند و دعای مذکور را به او نمودند و گفتند این را چه عذر خواهید گفت؟ شیخ در بدیهه گفت: یا امیرالمؤمنین! مراد از آن عبارت نه آن است که غمّازان گمان برده‌اند، بلکه مراد به «اول ظالم»، قابیل، قاتل هابیل است که بنیاد قتل در دنیا نهاد و ابواب لعن بر روی خود گشاد و مراد به «ثانی» عاقرِ ناقۀ صالحِ پیغمبر است و اسم عاقر، «قیدار‌بن سالف» بود و مراد به «ثالث» قاتل یحیی‌بن زکریاست که به سبب بغیّه‌ای از بغایای بنی‌اسرائیل، اقدام به قتلِ آن معصوم نمود و مراد به «رابع» عبدالرحمـان ابن ملجـم اسـت(لعنه الله) که اقـدام به قتـل علی‌بن ‌ابی‌طالب(ع) نمود. خلیفه چون آن تأویل را شنید تصدیق او نمود و انعام فرمود و از ساعی و غمّاز انتقام کشید.

برخی ممکن است تصور کنند این نقل مرحوم قاضی نورالله شوشتری با تقیه شیخ طوسی در بغداد در تناقض است؛ زیرا به حسب ظاهر نشان می‌دهد که شیخ طوسی به خاطر تألیف مصباح المتهجد و نقل عبارات پایانی زیارت عاشورا در بغداد نزد خلیفه عباسی احضار شده است.
در پاسخ این اشکال عرض می‌کنم: مرحوم قاضی نورالله شوشتری در قرن دهم و اوائل قرن یازدهم زندگی می‌کرد و باید ببینیم که قبل از مجالس المؤمنین آیا این حکایت وجود داشته است یا خیر؟ با جست‌وجویی که انجام دادم، این حکایت را در هیچ منبع دیگری پیش از مجالس المؤمنین نیافتم. خود قاضی نورالله شوشتری هم با تعبیر «نقل است که» این حکایت را آورده است. نقل به این شکل نشان می‌دهد خود ایشان هم برای این حکایت منبع معتبری سراغ نداشته است.

نکته دیگر اینکه: مرحوم محمدتقی مجلسی در کتاب «لوامع صاحبقرانی» جریان مشابهی نقل می‌کند که با این داستان متفاوت است. ایشان می‌نویسد: ... و مشهور است كه چون شیخ طوسی در زیارت عاشورا ذكر كرده «اَللّٰهُمَّ الْعَنِ الْأَوَّلَ وَ الثّٰانیَ وَ الثّٰالِثَ» علما عامه اعتراض كردند كه اینها كیستند؟ شیخ حدیثی از طریق ایشان نقل كرد كه مراد از اول قابیل است كه وضع كرد كشتن را و دوم فرعون است و سوم هامان است و راضی شدند از او ...

در این حکایتی که مرحوم محمدتقی مجلسی در لوامع صاحبقرانی ذکر کرده است، هیچ اشاره‌ای نیست که این جریان در بغداد اتفاق افتاده است و می‌تواند مربوط به نجف باشد. البته اگر حکایت قاضی نورالله شوشتری را هم معتبر بدانیم، دور از ذهن نیست که این جریان در زمانی اتفاق افتاده باشد که شیخ طوسی در نجف تحریر جدید مصباح المتهجد را تألیف کرده است. با این احتمال شیخ طوسی در زمان سلجوقیان از نجف به دارالخلافه عباسی در بغداد احضار شده است.

إن‌شاءالله در گفتارهای بعدی اشکال‌های دیگری را مطرح خواهم کرد و پاسخ خواهم داد.

انتهای پیام