وی در ادامه به اختصار توضیحاتی درباره مناظرات علمی نقل شده از امام پرداخت و اظهار کرد: مأمون عباسی یک شخص عالم و دانشمند بود، از این رو، مناظرات و مباحثات علمی در زمان وی رونق زیادی پیدا کرد و حتی تاریخ نقل میکند که مأمون عباسی، یک وقتی با فرمانده روم مکاتباتی داشت و از او تقاضا کرد یک تعداد از کتب فلسفی را به توس ارسال کند و فرمانده روم این کار را انجام میدهد و در یک مرحله دیگر تعدادی از بزرگان و علمای زمان خود را برای یادگیری علوم فلسفی و علوم رایج آن زمان به روم فرستاد.
این استاد حوزه با اشاره به مناظرات امام رضا(ع) گفت: این مناظرات را خود مأمون عباسی پی ریزی کرده بود و در حضور خود مأمون انجام میشد. ذکر این نکته لازم است که چون اکثر رجال سیاسی و لشکرهای مأمون را ایرانیها تشکیل داده بودند و ایرانیها به مکتب اهل بیت(ع) علاقه مند بودند، مأمون برای اینکه آنها را حفظ کند، راهی جز این نداشت که از مکتب اهل بیت(ع) دفاع کند. او گاهی خود شخصا در مناظرات با مخالفان اهل بیت(ع) بحث میکرد و حقانیت امام علی(ع) را اثبات میکرد.
این پژوهشگر دینی درباره دلیل طراحی این مناظرات گفت: این مناظرات بین امام و بزرگان مکاتب مختلف شکل گرفته است؛ از جمله مناظره با جاثلیق(لقب رئیس اسقفهای مسیحی)، رأس الجالوت(لقب رئیس بزرگ دانشمندان یهودی)، یا هیربد اکبر(لقب بزرگ رزتشتیها)، عمران صابی از صابئین و سلیمان مروزی که معروفترین عالم کلامی در خطه خراسان آن موقع بود. همچنین مناظره با شخصی به نام علی بن محمد جهم که ناصبی و دشمن اهل بیت(ع) و مورد هفتم مناظره با بزرگان مذاهب مختلف در بصره است.
این استاد حوزه ادامه داد: یکی از دلایلی که مأمون عباسی این مجالس را برگزار میکرد، تحقیر امام بود؛ مأمون میخواست امام ر در انظار مردم مخصوصا ایرانیها تحقیر کند و به مردم بفهماند، امام تنها با یک مسائل سادهای از قرآن و حدیث آشنا هستند و از فنون علم و استدلال و فلسفه و ... بی نصیب هستند. دلیل دیگر این بود که مأمون میخواست با این کار، افکار عمومی مردم را از مسائل اصلی جامعه و ضعفهای حکومت خود منحرف کند، تا این محافل نقل مجالس مردم شود و علاقهمندان امام در محافل خود به نقل برتری امام مشغول شوند و این پوششی بر ضعف حکومت مأمون باشد.
امامیفر، افزود: شخصی به نام حسن بن سهل نوفلی، از یاران نزدیک امام روایت میکند که سلیمان مروزی که عالم معروف در علم کلام در منطقه خراسان بود نزد مأمون آمد، مأمون خیلی به او احترام گذاشت و انعام زیادی به او داد و از او خواست که اگر تمایل دارد با امام رضا(ع) به مباحثه و مناظره بنشیند. سلیمان فردی بود که به علم خود مغرور بود. او در پاسخ مأمون گفت: دوست ندارم در برابر شخصی مانند او(حضرت علی بن موسی الرضا(ع)) در حضور شما و جماعتی از بنی هاشم (چون گروهی از بنی هاشم با امام به توس آمدنده بودند) مسألهای را مطرح کنم که این شخص از عهده آن برنیاید و مقام او پایین بیاید. مأمون گفت اتفاقا من چنین چیزی را میخواهم. یعنی نگاه شان به امام، گویی یک فرد عادی بود و میخواستند ارج و قرب امام را نزد عموم پایین بیاورند.
وی ادامه داد: جالب است که این مناظرات که بیش از هزار و دویست واندی سال پیش صورت گرفته است الان هم از نظر روشنگری و آموزنده بودن از نظر محتوا و فن مناظره، کاربرد دارد. به عنوان نمونه یکی از مناظراتی که امام در آن فرد مقابل را به چالش کشیدند، مناظره با جاثلیق مسیحی است.
وی توضیح داد: یکی از موضوعات این مناظره این بود که امام بعد از اینکه حقانیت پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) را بر اساس کتب مسیحیت اثبات کردند، به او فرمودند: ای نصرانی، به خدا سوگند ما به عیسی(ع)، که به پیامبری محمد(ص) ایمان داشت، ایمان داریم ولی ما تنها یک اشکال به حضرت عیسی(ع) داریم.جاثلیق پرسید چه اشکالی؟ امام فرمودند: حضرت عیسی(ع) کم نماز می خواند و کم روزه میگرفت. جاثلیق از این سخن تعجب کرد و گفت: ای علی بن موسی الرضا، خود را با این سخن ضعیف کردی. فکر میکردم تو از دانشمندان بزرگ مسلمان هستی. میگویی عیسی(ع) کم نماز میخواند و کم روزه میگرفت؟ در حالیکه او روزی را بدون روزه سپری نکرد و هیچ شبی را به طول کامل نخوابید. همیشه روزها، روزه و شبها را به عبادت مشغول بوده است. امام فرمودند: عیسی(ع) برای چه کسی روزه میگرفت و نماز میخواند؟ جاثلیق در اینجا از پاسخ به امام در ماند. چون مسیحیها قائل به اولوهیت عیسی(ع) بودند و قرآن نیز به این موضوع اشاره دارد(توبه، 31). امام با این ترفند جاثلیق را محکوم میکنند.
این استاد حوزه با بیان اینکه امام رضا(ع) بر اساس علم به کتب سایر ادیان با بزرگان آنها مباحثه کردند و در این مناظرات سربلند و پیروز بیرون آمدند، گفت: این مناظرات در کتاب عیون اخبار الرضا(ع) نقل شده است و مباحثات امام را میشود در آنجا مطالعه کرد. مخالفان امام، هر گاه مغلوب میشدند از در سفسطه وارد میشدند و حسن بن سهل نوفلی به امام نیز چنین عرض کرد که اینها به سفسطه متوسل میشوند و امام فرمودند: من از روشی که خود آنها دنبال میکنند، آنها را مغلوب میکم.
وی در پایان اظهار کرد: برای حسن ختام مطلب، روایتی از امام رضا(ع) نقل میکنم. ایشان میفرماید: «لَيسَتِ العِبادَةُ كَثرَةَ الصِّيامِ وَ الصَّلاةِ، وَ إنَّما العِبادَةُ كَثرَةُ التَّفَكُّرِ في أمرِ اللّه» عبادت به زیاد نماز خواندن و روزه گرفتن نیست، بلکه عبادت این است که زیاد درباره امر خدا تفکر کنیم؛ امر خدا اینجا دو شق میشود که یکی امر تکوینی و دیگری امر تشریعی است. امر تکوینی امری است که مستقیما خدوند آن را ایجاد کرده و ما نمیتوانیم دخل و تصرفی در آن داشته باشیم، اما امر تشریعی، امری است که خداوند به آن فرمان داده است.
انتهای پیام