صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۳۱۴۰۱۲
تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱۴۰۴ - ۰۸:۰۳
در گفت‌و‌گوی ایکنا با حجت الاسلام مظفری بیان شد

حجت الاسلام محمد‌حیدر مظفری نویسنده کتاب «امامت در بیان حضرت زهرا(س)»، از ضرورت بازخوانی شخصیت حضرت فاطمه(س) سخن می‌گوید؛ شخصیتی که با عمر کوتاه اما اثرگذار خود، الگویی برای ایمان آگاهانه، دفاع از حقیقت و مقاومت اخلاقی در برابر انحرافات پس از پیامبر(ص) بود. به باور او، فهم سیره فاطمی بدون تکیه بر بنیان‌های معرفتی قرآن و سنت، به درکی ناقص و صرفاً عاطفی از حضرت فاطمه(س) منتهی می‌شود، حال آنکه این سیره خود مکتبی فکری در بطن الهیات اسلامی است.

شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) صرفاً واقعه‌ای تاریخی یا سوگ‌نامه‌ای عاطفی نیست؛ حقیقتی است در متن تفکر اسلامی که نسبت انسان، ایمان و عدالت را از نو معنا می‌کند. بانویی که در کوتاه‌ترین عمر، بلندترین افق‌های عقل و عشق را به هم پیوند زد و از زیست مؤمنانه تصویری به دست داد که عقلانیت، اخلاق و معنویت را در توازن کامل نشان می‌دهد.

در روزگاری که بازفهم چهره‌های قدسی برای بازسازی حکمت اجتماعی دین ضرورتی دوچندان یافته است، سرویس اندیشه ایکنا در پرونده‌ای ویژه به میراث فکری فاطمی، در گفت‌وگو با متفکران، نویسندگان و دین‌پژوهان نشسته است تا در پرتو خرد دینی، ابعاد الهی و فرهنگی شخصیت حضرت زهرا(س) را بازخوانی کند؛ از عدالت‌خواهی و کرامت انسانی تا نسبت زن، معرفت و نبوت در منظومه فکری اسلام.

این پرونده تلاشی است برای نگاهی تازه به میراث فاطمی؛ نگاهی که در آن، سوگواری، تأمل، و تفکر در کنار یکدیگر می‌نشینند تا سیمای بانویی تبیین شود که چراغ فهم و ایمان در جهان معاصر، همچنان از نور او روشن است.

سرویس اندیشه ایکنا این‌بار به سراغ حجت‌الاسلام محمد‌حیدر مظفری پژوهشگر حوزه اندیشه اسلامی رفته که در آثار خود کوشیده میان تجربه تاریخی اهل‌بیت(ع) و نیازهای معرفتی انسان معاصر پلی نظری برقرار کند.

در این گفت‌وگو، حجت الاسلام محمد‌حیدر مظفری، نویسنده کتاب «امامت در بیان حضرت زهرا(س)»، از ضرورت بازخوانی شخصیت حضرت زهرا(س) سخن می‌گوید؛ شخصیتی که با حضور کوتاه اما اثرگذار خود، الگویی برای ایمان آگاهانه، دفاع از حقیقت و مقاومت اخلاقی در برابر انحرافات پس از پیامبر(ص) ارائه کرد. به باور او، فهم سیره فاطمی بدون تکیه بر بنیان‌های معرفتی قرآن و سنت، به درکی ناقص و صرفاً عاطفی از حضرت فاطمه(س) منتهی می‌شود، حال آنکه این سیره خود مکتبی فکری در بطن الهیات اسلامی است.

در ادامه مشروح گفت‌وگو را با هم می‌خوانیم:

ایکنا - شما در کتاب «امامت در کلام حضرت حضرت زهرا(س)» به طور مفصل به این مسئله پرداختید که حضرت در عمر کوتاه و با عظمت خود نسبت به این مسئله توجه جدی داشتند. در روزگاری که مفهوم «رهبری دینی» گاه به ساحت سیاست فروکاسته می‌شود، بازخوانی اندیشه‌های فاطمی درباره «امامت» چه ضرورتی برای فهم جامعه امروز در ایمانیات و تمدن اسلامی دارد؟

حضرت زهرا‌(س) در کلامی نورانی، حقیقت بندگی را راه رهایی انسان حیران معرفی می‌کنند؛ بندگی‌ که سرچشمه‌ آرامش درون و بنیان هدایت بیرون است. بر همین اساس دفاع ایشان از امامت امیرالمؤمنین‌(ع)، نه برخاسته از احساس خویشاوندی، که تلاشی آگاهانه برای پاسداری از مسیر الهی هدایت بود؛ مسیری که استمرار نبوت را معنا می‌بخشد. حضرت زهرا‌(س) در حدیثی می‌فرمایند: «من اصعد الی الله خالص عبادته اهبط الله عز و جل الیه افضل مصلحته» یعنی هر کس عبادت خالصانه‌اش را تنها برای خدا انجام دهد، خداوند نیز بهترین مقدرات را به سوی او فرو می‌فرستد. این سخن، طرحی جامع از سلوک انسان در برابر پروردگار است؛ زیرا در نگاه فاطمی، عبادت خالص، کلید آرامش انسان سرگردان است. آن‌ کس که برای خدا کار می‌کند و بندگی را هدف نهایی خویش می‌سازد، از اضطراب و سرگشتگی نجات می‌یابد و مسیر او در نور ولایت معنا می‌گیرد.

پرسش از چرایی موضع‌گیری اجتماعی و تاریخی حضرت زهرا‌(س) را می‌توان در دو ساحت پاسخ داد: نیمی تاریخی و نیمی جامعه‌شناختی، اما در جوهره کلام ایشان، پاسخی دینی است. تاریخ اسلام چه در منابع شیعه و چه در خوانش اهل سنت بر وقوع اختلاف پس از رحلت پیامبر‌(ص) گواهی می‌دهد. حضرت زهرا‌(س) در برابر این انحراف که به تغییر مسیر هدایت می‌انجامید، مبارزه‌ فرهنگی را آغاز کرد؛ مبارزه‌ای که در ظاهر اعتراض بود و در باطن، تبیین مفهوم امامت.

با گذر زمان، تاریخ‌نگاران وابسته به جریان خلافت کوشیدند مخالفت حضرت با جریان سقیفه را موضوعی شخصی یا خانوادگی جلوه دهند؛ چنان‌که گویی فاطمه‌(س) تنها برای دفاع از حق همسر خود، امیرالمؤمنین‌(ع)، به میدان آمد. حتی برخی منابع، انگیزه‌ ایشان را به خطای تاریخی، قدرت‌طلبی خانوادگی تعبیر کردند. اما از نگاه اندیشه فاطمی، این تحریف روایتی بود برای پنهان کردن ریشه‌ اصلی اعتراض آن بانوی بزرگ.

هدف از نگارش این اثر، بازشناسی «مسئله‌ امامت» از منظر حضرت زهرا‌(س) است؛ تا جامعه‌ امروز، به‌ ویژه پیروان امیرالمؤمنین‌(ع) دریابند که مخالفت ایشان نه به انگیزه‌ نسبت سببی، بلکه بر پایه‌ اصل اعتقادی ولایت الهی شکل گرفت. در اندیشه فاطمی، امامت یکی از ارکان بنیادین هدایت دینی است و استمرار نبوت در چهره امام تداوم می‌یابد.

حضرت به‌ روشنی دریافت اگر امامت از مسیر وحی جدا و از خاندان پیامبر‌(ص) بیرون رود، جامعه اسلامی بی‌جهت و بی‌هدایت خواهد شد؛ زیرا، پوسته‌ای از دین است بدون مغز هدایت. حضرت زهرا‌(س) در خطبه‌ها و احتجاج‌های خود، با استدلال‌های قرآنی و تاریخی، نشان داد که امامت منصبی الهی است، نه انتخابی حزبی یا خانوادگی. ایشان در حقیقت از رسالتِ محمدی در شکل ولایت علوی دفاع می‌کرد؛ دفاعی که بنیانش نه احساس، بلکه بینش بود. فاطمه‌(س) از ولایت دفاع کرد تا حقیقت بندگی در جامعه بماند؛ زیرا جدایی از امام الهی، همان خروج از مسیر عبودیت است.

امروز نیز پیام فاطمی همچنان زنده است: جامعه‌ای که عبادت را خالصانه به خدا پیوندد، باید رهبری‌اش نیز الهی و بر مدار هدایت باشد. بندگی و ولایت در منظومه فکری حضرت زهرا‌(س) دو جلوه از یک حقیقت‌اند؛ عبادت بی‌ولایت، سرگردانی است، و ولایت بی‌عبادت، بی‌روح.

ایکنا - حضرت زهرا(س) در خطبه فدکیه بارها به آیات قرآن استناد می‌کنند. این استنادات از چه معنا و دلالتی حکایت دارد؟ آیا تنها استشهاد به نصوص دینی است یا قرائتی هرمنوتیکی از نسبت وحی و ولایت را آشکار می‌سازد؟

استناد شخصیت عظیم‌القدری همچون حضرت فاطمه‌ زهرا‌(س) به آیات قرآن کریم، امری طبیعی و در عین حال روش‌مند است؛ زیرا در منظومه معرفتی اسلام، قرآن اصلی‌ترین منبع وحیانی و الهی برای تبیین و اثبات همه‌ مسائل اعتقادی و عملی به‌ شمار می‌آید.  

ما بر این باوریم که هر حقیقتی در حوزه دین، اگر ریشه در قرآن نداشته باشد، فاقد پشتوانه‌ الهی است. از همین‌رو، استناد به قرآن نه صرفاً رفتاری تعبدی، بلکه روشی عقلانی و وحی‌محور در مسیر اثبات حقایق است.  

حضرت زهرا‌(س) نیز در بیان و دفاع از مسئله‌ بنیادینی چون امامت، بر همین قاعده استوار است. آن حضرت برای اثبات حقانیت ولایت و خلافت امیرالمؤمنین‌(ع) به آیات قرآن تمسک می‌جوید و استدلالی قرآنی عرضه می‌کند تا نشان دهد محور هدایت جامعه اسلامی، استمرار همان خط نبوت است که از سوی خداوند تعیین می‌شود نه برآمده از انتخاب‌های انسانی یا مصلحت‌های سیاسی.  

این شیوه‌ فاطمی در حقیقت، امتداد و تکرار همان سیره‌ پیامبر اکرم‌(ص) و دیگر معصومان‌(ع) است؛ چرا‌ که ایشان نیز در مواجهه با پرسش‌ها یا نزاع‌های فکری جامعه، استدلال خویش را بر پایه‌ آیات قرآن بنا می‌نهادند. به این ترتیب، قرآن همواره مرجع نهایی و معیار قطعی شناخت در مسائل اعتقادی به‌ ویژه در موضوعی به عظمت امامت بوده و هست.

ایکنا - در کلام حضرت زهرا(س)، امام صرفاً زعیم سیاسی نیست، بلکه «حجت خدا» بر زمین است. این تلقی عمیق از امامت بر چه مبانی معرفتی و قرآنی استوار است و چه تفاوتی با فهم صرفاً تاریخی از رهبری دارد؟

در اندیشه حضرت فاطمه زهرا‌(س)، «امام» صرفاً شخصیتی سیاسی یا رهبر اجتماعی نیست که با رأی مردم یا ضرورت تاریخی برگزیده شود؛ بلکه تجلّی حجت الهی در زمین است، یعنی واسطه‌ فیض خدا و ضامن استمرار هدایت نبوی در تاریخ. این درک از امامت، ریشه در آیات متعددی از قرآن دارد، از جمله در سوره بقره آیه 124 می‌فرماید: «إنی جاعلک للناس إماماً» که امامت را منصبی الهی و نه انتخابی انسانی معرفی می‌کند، در چنین برداشتی امام نه محصول شرایط اجتماعی، بلکه برگزیده‌ علم و اراده‌ الهی است.

اما وقتی از «زعیم سیاسی» سخن گفته می‌شود، نگاه، تاریخی و مقطعی است: امام به‌ عنوان مدیر جامعه، تنظیم‌کننده روابط قدرت، یا حتی مصلح اجتماعی دیده می‌شود. در مقابل، در نگاه فاطمی، این بُعد تنها یکی از جلوه‌های امامت است، نه حقیقت آن. حقیقت امامت در هدایت معنوی، عصمت، علم لدنی و پیوند وجودی او با وحی جلوه می‌کند و از همین‌جاست که امام، «حجت خدا» نامیده می‌شود، حجتی زنده که حق و باطل را از هم باز می‌شناساند.

مسئله‌ اصلی و بنیادین در بحث امامت، همان نقطه‌ای است که اختلافات پس از رحلت پیامبر اکرم‌(ص) در جامعه اسلامی از آن آغاز می‌شود؛ یعنی پرسش از جانشینی پیامبر و استمرار هدایت الهی در میان امت.  

در این میان، هم شیعه و هم اهل سنت بر یک اصل مشترک تأکید دارند: انسان، در بُعد مادی و معنوی زندگی خود، نیازمند راهنما و الگویی الهی است. قرآن کریم نیز در سوره‌ احزاب به این حقیقت اشاره دارد: «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ». بدین معنا که سیر الهی بشر بدون پیروی از الگو و حجت خداوند، ممکن نیست.  

اما نکته‌ مهم‌تر آن است که این حجت الهی باید به گونه‌ای باشد که در برابر او هیچ انسان خردمندی نتواند در قیامت عذر یا بهانه‌ای بیاورد. بنابراین، حجت باید از سوی خداوند تأییدشده و از هر خطا و گناهی پیراسته باشد تا بتواند معیار قضاوت و سنجش حق از باطل قرار گیرد. در دوران حضور پیامبر اکرم‌(ص)، شخص پیامبر خود حجت الهی بر امت بود؛ اما با رحلت آن حضرت، جامعه اسلامی بار دیگر نیازمند حجتی الهی شد، امام یا جانشین معصوم پیامبر(ص) که استمرار رسالت را تضمین کند.  

خداوند در سوره‌ مبارکه نساء، آیه‌ی ۵۹، به روشنی این سلسله اطاعت را بیان می‌کند: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنکُمْ» در حقیقت، خداوند با این آیه جایگاه الهی اطاعت را در سه سطح تعریف می‌کند: اطاعت از خدا، اطاعت از پیامبر(ص)، و اطاعت از اولی‌الامر، کسانی که در قرآن، همان امامان معصوم و جانشینان بر حق پیامبر(ص) معرفی شده‌اند.  

بنابراین، این فرمان قرآنی همان پشتوانه‌ معرفتی و حجیت الهی است که بر امامت تأکید می‌کند. وقتی خداوند در قرآن از اطاعتِ واجب سخن می‌گوید، در واقع از حجت بودن امام معصوم سخن گفته است؛ زیرا معصوم کسی است که نه گناه و نه لغزش در او راه ندارد، تا در روز قیامت هیچ‌کس در برابر خداوند، بهانه‌ای برای انحراف خود نداشته باشد.  

ایکنا - پیام فاطمی درباره امامت برای نسل قرآن‌دوست و معناجوی امروز چیست؟ چگونه این پیام می‌تواند در جهان پرآشوب کنونی، ایمانِ پویا و عدالت‌محور را بازآفرینی کند؟

این سؤال بسیار مهمی است که متأسفانه امروزه در بسیاری از موارد افراد درگیر مادیات شده و گویی جمعیتی سرگردان هستند. اینکه حضرت زهرا(س) مسئله امامت را مطرح کرده‌اند پیامش این است که جامعه قرآن، علاوه بر پایبندی به ظاهر کتاب الهی و قرائت آن سعی کنند که تدبر و تعقل در مفاهیم قرآن و در پیام‌هایی که در این زمینه بحث شده است داشته باشند.

خداوند در سوره مبارکه «نساء»، آیه‌ ۵۹، با بیانی روشن جایگاه اطاعت را در نظام الهی ترسیم می‌کند، «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی‌الامر منکم». در حقیقت، خداوند با طرح این سه‌گانه‌ اطاعت، مبنای ولایت و هدایت الهی را بنیاد می‌گذارد؛ اطاعت از خدا، پیامبر و «اولی‌الامر» که همان امامان معصوم و جانشینان پیامبرند، نشانه‌ تداوم فیض هدایت در تاریخ بشر است.  

این فرمان الهی نه یک امر تشریفاتی، بلکه «حجت قاطع» خداوند بر بندگان است؛ زیرا هدایت بدون پیشوای معصوم، کامل نخواهد بود. معصوم باید از هر لغزش و گناه پیراسته باشد تا در قیامت، هیچ انسانی بهانه‌ «نادانی» یا «ناتوانی در شناخت راه» نداشته باشد. از این منظر، پیام حضرت زهرا‌(س) درباره‌ امامت برای انسان امروز، پیامی ژرف و تمدنی است.

آن حضرت، امت را فرا می‌خواند که در ورای ظاهر قرآن و قرائت الفاظ آن، به تدبر و تعقل در معنا روی آورند. جامعه‌ قرآنیِ حقیقی، تنها جامعه‌ای نیست که الفاظ وحی را زمزمه می‌کند؛ بلکه آن است که در گزینش پیشوا و مسیر هدایت، روح قرآن را مبنا قرار دهد. خدای متعال در سوره «یونس» آیه‌ی ۳۵، با طرح پرسشی بنیادین، ذهن مؤمن را به تأمل فرا می‌خواند: «آیا آن‌ کس که شما را به‌ سوی حق هدایت می‌کند، سزاوارتر است به پیروی، یا آن‌ که خود هدایت ندارد و نیازمند راهنمای دیگری است؟» پرسشی که پاسخ آن، جوهر امامت است: پیشوا باید خود معدن هدایت باشد، نه محتاج هدایت دیگران. پیام فاطمی در پرتو این آیه آن است که جامعه مؤمن باید در انتخاب رهبر و الگوی دینی خویش تعقل ورزد و از سطح باور و شعار به عمق فهم و یقین فرا رود؛ یعنی هدایتگری را برگزیند که ریشه در عصمت و علم الهی دارد.

ایکنا‌ -‌ از منظر حضرت زهرا(س)، جامعه بی‌امام چه سرنوشتی دارد؟ و این هشدار فاطمی درباره «بی‌امامی»، در پرتو بحران معنویت و تشتت ارزشی جامعه امروز چگونه قابل بازخوانی است؟

در تحلیل این مسئله، می‌توان جامعه را از منظر باور به امامت در چند گونه فرض کرد: ۱. جامعه‌ای بدون امام، که در حقیقت سکولار و بریده از هدایت الهی است؛ ۲. جامعه‌ای که دارای امامی برساخته و خودخوانده است که رهبری خودسرانه را جایگزین هدایت الهی کرده است؛ ۳.  جامعه‌ای که امامی خدا‌نشان دارد، امامی معرفی‌ شده از سوی خداوند و منصوب در مسیر وحی.

از نگاه حضرت زهرا‌(س)، نوع نخست و دوم هر دو گرفتار گمراهی‌اند؛ زیرا یکی از هدایت تهی است و دیگری بر باطل تکیه کرده است. خدای سبحان در سوره «قصص»، آیه‌ی ۴۱، هشدار می‌دهد که در هر زمان، رهزنان هدایت وجود دارند که با چهره‌ای دینی و شعارهای ظاهراً مقدس، مردم را به سوی جهنم می‌کشانند. از دیدگاه فاطمی، جامعه‌ای که با چنین رهبران ظاهرساز و قدرت‌طلب همدل شود، سرنوشتش جز بی‌عدالتی، ظلم و ضلالت نخواهد بود.  

پیام جاودان حضرت زهرا‌(س) آن است که امامت، ستون هدایت است؛ و بدون امامِ الهی، جامعه در میان غوغای شعارها و منافع، حقیقت را گم می‌کند. تدبر در قرآن، تعقل در انتخاب رهبر، و وفاداری به حجت الهی، سه گام نجات برای هر نسل، به‌ ویژه نسلِ حیران و جست‌وجوگر امروز است. 

ایکنا- به عنوان نکته پایانی از شما می‌شنویم.

مسئله‌ «امام و امامت» در گستره‌ اندیشه‌ی اسلامی، از دیرباز میان دو مکتب بزرگ، تشیع و تسنن، با دو دیدگاه بنیادین مورد بحث بوده است. پرسش اصلی این است که آیا تعیین امام، همانند بعثت پیامبر(ص)، از جانب خدای متعال صورت می‌گیرد یا اینکه خداوند این امر را به انتخاب و صلاح‌دید مردم واگذار کرده است؟  

شیعیان بر پایه‌ تعالیم اهل‌بیت(ع) و به‌ ویژه در پرتو بیانات حضرت فاطمه زهرا‌(س)، امامت را منصبی الهی می‌دانند. در این نگاه، همان‌گونه که پیامبری منصبی آسمانی و منصوب از سوی خداست و مردم در انتخاب پیامبر(ص) هیچ نقشی ندارند، امامت نیز تداوم همان خط هدایت الهی است که باید از سوی خدا تعیین شود. این نکته، در حقیقت، نقطه‌ اشتراک تمام مذاهب اسلامی در اصلِ الهی بودن هدایت است، گرچه در تبیین مصداق‌ها تفاوت دارند.  

حضرت زهرا‌(س) در بیانات خود، امامت را وظیفه‌ای الهی و منصبی قدسی معرفی می‌کنند، نه مقامی اجتماعی یا سیاسی که به رأی مردم وابسته باشد. در نقل‌های تاریخی آمده است که پس از رخدادهای ناگوار روزهای پایانی عمر ایشان، هنگامی که گروهی به خانه‌ ایشان تعرض کردند، حضرت در حالی‌ که چهره خویش را به سوی قبر پیامبر‌(ص) برگردانده بود، با ناله‌ای سوزناک از امت شکوه کرد و فرمود: «خدایا، اینان حقی را از ما گرفتند که تو برای ما قرار داده بودی». 

این گلایه در واقع بازتابی از اندیشه فاطمی درباره‌ امامت است: حقی که منشأ آن اراده‌ خداوند است و نه انتخاب انسانی. حضرت در روزهای پایانی عمر شریفشان نیز، هنگامی که جمعی از زنان مدینه برای عیادت آمدند، با سختی برخاستند و کلامی جانسوز فرمودند: «از دنیای شما بیزارم و از مردان شما گله‌مندم، چرا که حق امیرالمؤمنین‌(ع) را در ولایت غصب کردید».

سپس برای روشن ساختن حقیقت به آیات قرآن استناد کردند؛ از جمله آیه‌ ۳۵ سوره‌ یونس که فرمودند: «آیا آن‌ کس که به سوی حق هدایت می‌کند سزاوارتر است که پیروی شود یا آن‌ که نه‌تنها هدایت نشده؛ بلکه نیازمند هدایتگر دیگری است؟» حضرت با استناد به این آیه، حقیقت گم‌شده امامت را به آنان یادآور شدند و فرمودند: «شما گمان کرده‌اید کار نیکی انجام داده‌اید، اما در مسئله امامت گمراه شده‌اید».  

از این منظر، اندیشه فاطمی بر این اصل استوار است که امامت ادامه‌ رسالت و حلقه‌ پیوسته‌ هدایت الهی است، هرگاه این پیوند گسسته شود، جامعه نه‌ تنها از مسیر نور خارج می‌شود، بلکه به تدریج در تاریکیِ جهل و خودبنیادی فرو می‌غلتد. در نگاه حضرت زهرا‌(س) امام، ضامن بقای دین و تجسم اراده‌ الهی در زمین است و از همین روست که تعیین او تنها از سوی خدا ممکن است، نه با اجماع یا انتخاب مردم.  

گفت‌و‌گو از حدیث منتظری

انتهای پیام