مفهوم «انتظار» در آموزههای دینی، بهویژه در بستر مهدویت شیعی، بیش از آنکه یک تسلای روحی منفعلانه باشد، یک فلسفه زندگی فعال است. این باور، ریشه در ایمان به ظهور مصلح الهی دارد که نه برای فرار از واقعیت، بلکه برای تبدیل شدن به عاملی برای اصلاح وضع موجود به کار میآید. اما سؤالات کلیدی اینجاست. انتظار فعال چه تفاوتی با یک نشستن ساده دارد؟ بحرانهای عمیق جهانی چه نسبتی با وعدهی الهی دارند؟ و مهمتر از همه، چگونه میتوان این نگاه مسئولانه و امیدبخش را به زبان جوان امروز ترجمه کرد و آن را در دل فعالیتهای روزمره نهادینه ساخت؟ این مقاله میکوشد تا با واکاوی مفهوم انتظار سازنده، کارکرد بحرانها را از منظر مهدوی تحلیل کند و راهکارهایی عملی برای تربیت نسلی منتظر و مؤثر ارائه دهد.
درخصوص واکاوی مفهوم انتظار سازنده، کارکرد بحرانها، از منظر مهدوی و راهکارهای عملی برای تربیت نسلی منتظر و مؤثر، با مهدی قاسمی، محقق پژوهشکده اسلام تمدنی و استاد حوزه و دانشگاه، گفتوگویی با خبرنگار ایکنای خراسان رضوی داشته است که در ادامه میخوانیم؛
در آموزههای دینی به معنای باوری زنده و فعال نسبت به آیندهای روشن است که فرد مؤمن را به امید، تلاش، خودسازی، و عدالتخواهی فرا میخواند. اما بطور کلی مفهوم انتظار در آموزههای اسلامی، بهویژه شیعی، به معنای انتظار ظهور امام مهدی (عج) است؛ یعنی ایمان به اینکه روزی منجیِ الهی ظهور خواهد کرد تا جهان را پر از عدالت و معنویت سازد و دراین صورت، این انتظار تنها یک باور ذهنی نیست؛ بلکه حالتی ایمانی، اخلاقی و اجتماعی است که فرد را به اصلاح خود و جامعه سوق میدهد.
مفهوم انتظار در نگاه علمای دین، را دو نوع دانست وگفت: یک نوع انتظار که انتظارِ منفعلانه است؛ یعنی فقط نشستن و دعا کردن، بیعمل و بیتلاش که این نوع انتظار مذموم است.
درخصوص انتظار فعال یا سازنده باید گفت، این نوع انتظار یعنی ایمان به ظهور منجی همراه با آمادگی، کوشش و اصلاح نفس و جامعه است و چنین انتظاری انسان را مسئول و بیدار نگه میدارد. امام خمینی(ره) فرمودند: «انتظار، یعنی اعتراض به وضع موجود و تلاش برای تحقق وضع مطلوب.»
در ابتدا باید گفت در نگاه شیعه، مهدویت یعنی ایمان به وجود و ظهور امام مهدی(عج) بهعنوان مصلح الهی که جهان را پس از پر شدن از ظلم و فساد، سرشار از عدالت و آرامش میکند. این باور یک «چارچوب معنایی» برای درک و تحمل بحرانها ایجاد میکند.
اما راجع به بحرانها باید گفت که نفس وجود بحرانها اثبات میکنند که بشریت با مدیریت صرفِ انسانی، به نقطهای میرسد که نیازمند راهبری الهی است و به لحاظ دینی و از منظر روایات، باید گفت سختیها و نابسامانیها پیشزمینه پذیرش حق و آمادگی برای تغییر بزرگ هستند. از نگاه دینی، بحرانهای جهانی دو کارکرد دارند. نخست آزمایش ایمان و صبر مؤمنان که شامل شرایط سخت باعث تمایز اهل حق از کسانی میشود که ایمانشان سطحی یا وابسته به رفاه است.همچنین ایجاد عطش برای عدالت حقیقی یعنی هرچه ناامیدی از نظامهای فاسد بیشتر شود، انگیزه پذیرش حکومت حق نیز بیشتر میشود. این مسئله مانند بیماری پیش از درمان است. یک ملت یا جامعه وقتی عمق درد را لمس کند، به درمان جدی تن میدهدو البته باید تذکر داد که فقر، جنگ یا بحران اقتصادی به تنهایی «نشانه قطعی» ظهور نیست؛ بسیاری از این مشکلات در طول تاریخ بوده و گاهی رفع شده است.
دیدگاه مهدوی مسئولیتگریزی را توجیه نمیکند؛ بلکه برعکس، در منطق شیعی، مؤمنان موظفاند در بهبود وضعیت قبل از ظهور بکوشند. نتیجه پیوند مفهومی میان بحرانهای جهانی و مهدویت و انتظار را سه مورد است. نخست بحرانها در چارچوب مهدویت نقش «آینه» دارند که نشان میدهد جهان از عدالت حقیقی فاصله گرفته است. همچنین این فاصله، طبق آموزههای دینی، یک زمینه روانی و اجتماعی برای پذیرش اصلاح بزرگ و حکومت الهی فراهم میکند و نیز رویکرد مهدوی، مواجهه فعال و اخلاقمدار با بحرانها را تا زمان تحقق وعده الهی سفارش میکند.
مهدویت، بهعنوان بخش مرکزی اندیشه شیعی، در تربیت معنوی و امیدبخش جامعه نقش تعیینکنندهای دارد. نهادینهسازی فرهنگ مهدویت در میان جوانان، نیازمند رویکردی ترکیبی، واقعگرا و جذاب است. مرادم این است که نه فقط سخنگفتن از این باور(انتظار)، بلکه تبدیل آن باور به تجربهای درونی و اجتماعی است. برای نهادینه کردن آن باور در روح و جان جوان امروزی، موارد زیر پیشنهاد می شود:
1. بازخوانی مفهومی مهدویت برای ذهن جوان امروز: توضیح اینکه ظهور منجی، فقط یک امر دینی نیست بلکه یک امید تاریخی و فلسفی به عدالت جهانی است؛ در ادیان مختلف هم ریشه دارد.
2. تغییر نگرش به مهدویت از حالت «انتظار منفعلانه» به «انتظار مسئولانه»: برای این کار مهم باید تبیین شود که منتظر واقعی کسی است که در برابر بیعدالتی، فقر، نابرابری و بیاخلاقی بیتفاوت نیست؛ و تشویق جوانان به کارهای داوطلبانه، خیریه و محیط زیستی با شعار «تمرین حضور در عصر ظهور»؛ و تعریف الگوهایی از زندگی روزمره مهدوی شامل صداقت، امید، تلاش، خدمت بدون چشمداشت.
3. تمرکز بر مقوله هنر و ادبیات به عنوان زبان نرم مهدویت: برگزاری جشنوارههای شعر، داستان، عکس و موسیقی با مضمون «امید به آینده روشن بشر»، و حمایت از نویسندگان جوان برای خلق آثار داستانی با محور عدالت، نجات و امید.
انتهای پیام