صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۳۱۵۳۸۶
تاریخ انتشار : ۱۷ آبان ۱۴۰۴ - ۰۸:۳۱
شنبه‌ها با شهدا / 110

شهید یارمراد مرادی در وصیت نامه خود می‌نویسد: ضمن دعا به جان امام و تمامى رزمندگان از پدر و مادرم، برادر و خواهرم مى‌خواهم که واقعا یک مسلمان واقعى باشند. ناگفته نماند هر سلاحى که به زمین بیفتد یک رزمنده آن را برخواهد داشت.

به گزارش ایکنا از همدان، به نقل از نوید شاهد همدان، شهید یارمراد مرادی چهارم مردادماه ۱۳۳۷ در شهرستان نهاوند متولد شد. پدرش حسین مراد و مادرش نگار نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته انسانی درس خواند و دیپلم گرفت. معلم بود. سال ۱۳۶۱ ازدواج کرد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. دوم بهمن ماه ۱۳۶۶ در ماووت عراق براثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکرش در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شده است. در وصیت نامه این شهید می‌خوانیم:

بسمه تعالی

سلام بر تمامى شهداى گلگون کفن که با نثار خون خود درخت اسلام را آبیارى کردند. بارى سخنم را از مولا على(ع) آغاز مى‌کنم که فرمود سرباز دژ محکم و استوارى است که همچون سلسله جبال به هم پیوسته و از مرزهاى کشور و قرآن کریم دفاع مى‌کند و هر قدرتى که بخواهد به آن تعدى کند باید نابود شود حتى اگر به قیمت نثار کردن خون تمامى مسلمانان باشد.

بارى همسرم شاید دورى براى تو مشکل باشد و من هم همسر خوبى براى تو نبودم و نتوانستم آرزوهاى تو را برآورده کنم و این شما بودید که با تمام مشکلات و ناراحتی‌ها حتى یک لحظه هم احساس رنج ننمودى، امیدوارم که بعد از من به تو و کلیه بازماندگان خداوند صبر عطا فرماید.

الان که این وصیت‌نامه را مى‌نویسم نمى‌دانید چه شور و حالى دارم زیرا که در حال آماده شدن هستیم. بچه‌ها همه هرکس مشغول مرتب کردن و آماده شدن مى‌باشند و فقط خدا را به یاد دارند زیرا که جز خدا اینجا هیچکس را نمى‌توان دید ناگفته نماند آنهایى که نشسته‌اند جا نماز آب مى‌کشند و حتى نمى‌شود با بعضى از آن‌ها هم صحبت کرد اگر راست مى‌گویند به اینجا بیایند و ببینند که چه شور و نوایى دارد. اینجا جاى عمل است، جاى نزدیکى به خدا، جایى که فقط و فقط نیروى ایمان کار مى‌کند نه شعارهاى توى خیابان و بعضى از روسا که در ظاهر مسئولند.

در خاتمه ضمن دعا به جان امام و تمامى رزمندگان از پدر و مادرم، برادر و خواهرم مى‌خواهم که واقعا یک مسلمان واقعى باشند. ناگفته نماند هر سلاحى که به زمین بیفتد یک رزمنده آن را برخواهد داشت. 25 دی‌ماه 1366

انتهای پیام