بسمه تعالی
سلام بر تمامى شهداى گلگون کفن که با نثار خون خود درخت اسلام را آبیارى کردند. بارى سخنم را از مولا على(ع) آغاز مىکنم که فرمود سرباز دژ محکم و استوارى است که همچون سلسله جبال به هم پیوسته و از مرزهاى کشور و قرآن کریم دفاع مىکند و هر قدرتى که بخواهد به آن تعدى کند باید نابود شود حتى اگر به قیمت نثار کردن خون تمامى مسلمانان باشد.
بارى همسرم شاید دورى براى تو مشکل باشد و من هم همسر خوبى براى تو نبودم و نتوانستم آرزوهاى تو را برآورده کنم و این شما بودید که با تمام مشکلات و ناراحتیها حتى یک لحظه هم احساس رنج ننمودى، امیدوارم که بعد از من به تو و کلیه بازماندگان خداوند صبر عطا فرماید.
الان که این وصیتنامه را مىنویسم نمىدانید چه شور و حالى دارم زیرا که در حال آماده شدن هستیم. بچهها همه هرکس مشغول مرتب کردن و آماده شدن مىباشند و فقط خدا را به یاد دارند زیرا که جز خدا اینجا هیچکس را نمىتوان دید ناگفته نماند آنهایى که نشستهاند جا نماز آب مىکشند و حتى نمىشود با بعضى از آنها هم صحبت کرد اگر راست مىگویند به اینجا بیایند و ببینند که چه شور و نوایى دارد. اینجا جاى عمل است، جاى نزدیکى به خدا، جایى که فقط و فقط نیروى ایمان کار مىکند نه شعارهاى توى خیابان و بعضى از روسا که در ظاهر مسئولند.
در خاتمه ضمن دعا به جان امام و تمامى رزمندگان از پدر و مادرم، برادر و خواهرم مىخواهم که واقعا یک مسلمان واقعى باشند. ناگفته نماند هر سلاحى که به زمین بیفتد یک رزمنده آن را برخواهد داشت. 25 دیماه 1366
انتهای پیام