وی افزود: پدر در ساختار الهی، مرکز برنامهریزی و ریلگذاری خانواده است. اگر امت را به شبکهای از خانوادهها تشبیه کنیم، پدر هر خانواده همان گره تصمیم در این شبکه است و جهت کلی جامعه از همین گرهها آغاز میشود. پدر منتظر، کسی است که ایمان را به برنامه تبدیل میکند؛ باور ظهور را از سطح ذهنی به سطح مدیریتی میکشاند. او طراحی میکند که این خانواده چه مأموریتی دارد، چه نظمی باید در آن شکل بگیرد و چگونه زیست روزانه باید در جهت انتظار امام عصر(عج) باشد. اگر پدر در این سطح عمل نکند، خانواده فاقد معنا میماند و فقط مصرفکننده روزمرگی خواهد بود.
رضایی ادامه داد: زیست منتظرانه در مرد، تعیینکننده هویت خانواده است زیرا تصمیمها و انتخابهای او پایه جهتدهی تربیت، ارتباط و نظم خانه است. همانگونه که در نظام امت، مرکز تصمیم پیامبر(ص) یا امام(ع) است، در سطح خانواده نیز پدر محور جهت است. امت منتظر به مجموعهای از خانوادههایی نیاز دارد که پدران آنها منتظرانه فکر کنند و تصمیم بگیرند.
این پژوهشگر حوزه مهدویت با اشاره به ساختار نقشها در خانواده منتظر تصریح کرد: خداوند نظام خانواده را بر اساس مکمل بودن نقشها آفریده است؛ مرد حامل سیاست و جهت، زن حامل استمرار و اجرا. هنگامی که پدر ریل معنا را طراحی کند، مادر مسیر را تثبیت و تحقق میبخشد. این تقسیم نقش نه فرهنگی بلکه طبیعی و فطری است؛ زیرا در وجود زن روح انقیادپذیری و میل به اتکا قرار داده شده است. زن، مجری معناست و تصمیم پدر را در فضای خانه تثبیت میکند و آن را به تربیت، نظم، عادت و رفتار تبدیل میسازد.
وی بیان کرد: وقتی پدر فاقد زیست منتظرانه باشد، ساخت خانواده دچار گسست معنا میشود. خانوادهای که جهت خود را از ایمان فعال نگرفته، در طول زمان دچار پراکندگی هدف، روزمرگی تربیت و ضعف هویتی میشود. حتی اگر عناصر دینی در آن وجود داشته باشند، فاقد ساختار تصمیمساز و جهت تمدنیاند، در این حالت، فرهنگ بیرونی، رسانه، نظام آموزشی یا الگوهای اجتماعی جای خالی سیاست معنوی پدر را پر میکنند و خانواده در ظاهر زنده، اما در باطن وابسته به بیرون خواهد شد.
رضایی سازوکار تحقق خانواده منتظر را در چهار مرحله توضیح داد و گفت: این فرآیند از تصمیم پدر آغاز و در رفتار تثبیت میشود؛ مرحله جهتدهی که طی آن پدر تصمیمها را بر اساس هدف انتظار تنظیم میکند، مرحله درک جهت که طی آن مادر این تغییر جهت را درک میکند و احساس مأموریت دارد، مرحله پذیرش روانی که در آن مادر بر پایه ثبات رفتاری پدر به آرامش و اعتماد معنوی میرسد و مرحله اجرا؛ معنا از سطح تصمیم به رفتار تبدیل میشود و خانه در نظم، تربیت و اهداف، رنگ مأموریت الهی میگیرد.
وی با بیان اینکه زیست منتظرانه پدر موتور همجهتی در نظام خانواده است، افزود: وقتی پدر ساخت زیست خود را بر مبنای انتظار طراحی کند، تصمیمهای او تابع طرح الهی میشود و خانواده از نظر جهت وجودی تغییر میکند. پدر در این وضعیت، دیگر نه صرفاً مدیر اقتصادی یا عاطفی، بلکه مهندس جریان معناست؛ کسی که هر تصمیم را حلقهای از زنجیره ظهور میداند.
این پژوهشگر حوزه مهدویت تأکید کرد: در چنین خانوادهای، مادر بهصورت درونی با پدر همسو میشود و تضادهای رایج میان نگاه مدیریتی مرد و نگاه اجرایی زن از بین میرود، زیرا جهت واحد است. اثر این همجهتی در رفتار فرزندان نیز نمایان میشود. فرزندان در چنین خانهای نه با آموزش مستقیم، بلکه با غوطهوری در سبک زندگی منتظرانه تربیت میشوند.
وی در پایان گفت: اگر بخواهیم جامعه منتظر داشته باشیم، نقطه شروع آن در خانواده، پدری است که منتظرانه زیست میکند؛ زیرا او ریل معنا را در کوچکترین واحد اجتماعی طراحی میکند و مادر آن معنا را در رفتار و تربیت تثبیت میسازد. در نتیجه، هر خانهای که پدرش اهل جهت باشد، بخشی از شبکه جامعه مهدوی خواهد بود. جامعه منتظر از هزاران خانوادهای ساخته میشود که هر یک مرکز تصمیم معنوی درون خود دارند و این مرکز همان پدر منتظر است، آغاز معنا، محور سیاست و نقطه حرکت بهسوی ظهور.
گفتوگو از هانیه محمدنژاد
انتهای پیام