یافتههای تاریخ سیاسی نشان میدهد انحرافاتی که در شبه جزیره عربستان شکل گرفت، دخت نبی مکرم اسلام ناچار به انجام رسالت عظیم اعتقادی و انقلابی در عمل به سیره نبوی شد. گام در میدان جهاد تبیین و صحنه روشنگری حقایق قرآنی و افشای رذائل اخلاقی غاصبان حکومت اسلامی گذاشت تا مانع انحراف دینی، فکری و فرهنگی جامعه رهیده از جاهلیت شود.
اولین تغییر در جامعه، بازتولید اندیشههای دوران جاهلی در قلب، روح و جان برخی سران انصار و مهاجر بود که دچار سستی و ضعف ایمان شدند. صراحت خطبه فدکیه و خطبه دیگر حضرت(س) در جمع زنان مدینه که به عیادت بانوی دوعالم رفته بودند، سندی گویا، تاریخی و عبرت آموز برای آیندگان است.
ایشان این امر را تذکر و با تأسف فرمودند: «چه زشت است سستی و بازیچه بودن مردانتان پس از آن همه تلاش وکوشش.»
مقام معظم رهبری در کتاب انسان ۲۵۰ ساله آورده است: «آن خطبهای که فاطمه زهرا(س) در مسجد مدینه، بعد از رحلت پیامبر(ص) ایراد کرده است، خطبهای است که به گفته علامه مجلسی، بزرگان فصحا و بلغا و دانشمندان باید بنشیند کلمات و عبارات آن را معنا کنند. این قدر پر مغز است، از لحاظ زیبایی هنری، مثل بلندترین کلمات نهجالبلاغه. فاطمه زهرا(س) میرود در مسجد مدینه در مقابل مردم میایستد و ارتجالا حرف میزند.» حضرت به طور بداهه سخن میگوید که این هنر سخنوری و مخاطب شناسایی ایشان را نشان میدهد که از ابعاد سیاسی است.
فاطمه زهرا(س) در قلمرو دین فرمانروای جغرافیای اندیشه ناب محمدی(ص) و مرزهای عقیدتی در دفاع از نبوت و امامت است. با اقامه برهان و ایجاد گفتمان در برابر حکام جور، بدعتگزاری، برتریجوئی، اشرافیگری، عدم کفایت و شایستگی آنان را بر ملا میسازد.
در قرائت صحیح از قرآن کریم و عترت، حفظ دو امانت الهی پیامبر گرامی را رهنمون میگردد. عدالتخواهی و پایداری در راه کوبیدن ستمکاران و دفاع از حق را به جهانیان و نسلهای آینده ابلاغ مینماید. از آنجا که ایجاد تفرقه و اختلاف در بین مردم نمایان شد تشتت و پراکندگی گسترش یافت، وحدت و همدلی، وفاق و یکپارچگی از هم گسست، ناامیدی مسلمانان واقعی که با دیدن حوادث مأیوس شده و امیدشان به یأس مبدل شد.
علاوه بر این بیحرمتی به حریم پیامبر(ص)، در شرایطی که پیکر مبارک رسول خدا(ص) بر زمین است در اجتماع سقیفه بدون اخذ نظر خاندان محمد(ص) به تعیین جانشین برای آن حضرت میپردازند.
زوال معنویت و ارزشها، چنانچه حضرت در عبارتی فرمودند: «مردم به خاموش کردن انوار درخشان دین و بیاهمیت کردن و مهمل گزاردن سنتهای پیامبر برگزیده خدا همت گماردند. حق فراموش گردید. مردم گرفتار وسوسههای شیطانی شدند و حق را فراموش نمودند.» به تعبیری از مسیر حق دور گشتند. در خطبه شریف حضرت زهرا(س) خطاب به زنان انصار، مردانشان را مورد اشاره قرار میدهند و میفرمایند «به شیطان گمراه کننده پاسخ مثبت دادید» و در جای دیگر از خطبه فرمودند: «شیطان سر خود را بیرون آورد. شما را فراخواند. دید که پاسخگوی او هستید.»
ایشان نخست عدم مشروعیت حکومت غاصب را در دستور کار قرار داد. الگوی رفتاری، عملی و بیانات خاتم الانبیاء(ص) را ساختار مبارزه خود قرار داد، با حکومت جائر بیعت نکرد و رسما و در عمل مشروعیت حکومت جعلی را در ابناء تاریخ زیر سوال برد.
سپس جهان پیرامون را با سلاح برندهتر از جنگ، تبلیغات مشروع فتح کرد. با شناخت جامعه سیاسی آن روز افکار عمومی را تحت تاثیر قرارداد. روش بکاء و اتمام حجت را برگزید تا پرده از حقیقتی بردارد و شهادت بر امر تباه شده و نادیده گرفتن ولایت مولی الموحدین علی(ع) بدهد. در نگاه فهم سیاسی، تظلم خواهی و احقاق حق، اشکهای دخت رسولالله(ص) تلنگری به جامعه بشری در امتداد تاریخ است. گریهها گواه بر امر بزرگی است تا فهم و آگاهی را بر قلبهای خفته برگرداند.
همچنان که امروز پس از قرنها بیداری اسلامی، مقاومت در پهنای عالم مدیون و مرهون اشک شمع وجود حضرت آب و آیینه است. امروز مشعل استقامت در غزه، لبنان، فلسطین، یمن، عراق، ایران و... مرهون ایشان است.
حضرت فاطمه(س) با هدف رفع بهانه عدم اطلاعرسانی در یاری ولی خدا، با انصار و مهاجرین اتمام حجت نمود. بر اساس نقل منابع تاریخی مفهوم این مهم بدان معنا نبود که به دنبال قدرت و یا حکومت بودند، بلکه معیار، مبارزه با انحرافات دینی است که در جامعه رخ داده بود. احتمال داشت مبانی دیگری نیز تحریف شود. همانطور که وصایای حضرت محمد(ص) در امر ولایت و جانشینی امیر مومنان علی(ع) نادیده گرفته شد، حجت بر همه انصار و مهاجرین و مسلمانان تمام شد تا ادعایی برای فردای تاریخ باقی نماند.
یکی دیگر از بخشهای مهم مبارزات حضرت زهرا(س) مبارزه با خواص و روشنگری و به چالش کشاندن اقدامات صورت گرفته توسط آنان بود. حضرت فاطمه(س) هرگونه ساکت ماندن را نوعی مهر تائید بر کارهای ناروای مدعیان کاذب خلافت قلمداد مینمود. ایشان نیرنگ نابخردان را به اهل خرد و خواص متذکر بودند، آن چیزی که بعد از رحلت پیامبر(ص) درخصوص خواص رخ داد.
این جریان دو بعد داشت؛ یک بعد آن گروه اقلیت در سقیفه که آینده اسفناک، تار و نابخشودنی را رقم زدند. و بعد دیگر، تساهل و تسامح، اکثریت جامعه اعم از انصار و مهاحرین که با سکوت و کنارهگیری و حمایت نامشروع و غیرمتعارف از گروه دگراندیش سقیفه در جناح بندیهای سیاسی اسباب بیتوجهی به نص صریح قرآن و محرومیت آل الله از حقوق برحق سیاسی و اجتماعی خودشان را فراهم ساختند. درحالی که اگر در لحظه شناسی و عمل به تکلیف فعال بودند یقینا امر دیگری رقم میخورد.
از این رو حضرت زهرا(س) آنان را توبیخ، مورد سرزنش و ملامتهای آشکار قرار دادند. بدین سبب حجیت اجماع خواص در بیعت را از بین برد. حضرت با این اقدام هوشمندانه و شرافتمندانه اندیشه عدالت صحابه را باطل اعلام نمود و اجماع اهل حق و عقد را در تشخیص حق و باطل نادرست شمرد. اگر اندیشه عدالت صحابه و حجیت و اجماع اهل حق و عقد ثبت میشد اثبات حقانیت امام برحق علی(ع) بسیار دشوار مینمود.
حضرت توانست با محاجه به حکومت مستقر بپردازد و آن را به استیضاح بکشاند. انگارههای سیاسی، سیاسیکاری و سیاهنمایی حاکمان وقت را در هم ریزد مشروعیت آنان را زیر سوال ببرد و رسمهای جاهلی را در هم شکند. مطالبه پاسخ چرائی مصادره غیر قانونی فدک، رویگردانی، بیاعتنائی به خلیفه، اعتصاب سخن و انعکاس آن در مدینه و خارج از مدینه ذهن دنیای اسلام را معطوف خلاف خلافت استبدادی نمود.
بر این اساس مشی سیاسی فاطمه(س) مشی آگاهانه توأم با بینش و بصیرت، اندیشیده و حساب شده، انتخابی و گزینش شده مبتنی بر ایمان و عقیده است. هدف آن حفظ کرامت و سعادت انسانها و نجات از بردگیهای فکری و ذلتهای اجتماعی، تضمین و فراهم آوردن مبادی ارزشهای معقول در جامعه است.
شاکله راهبرد سیاسی حضرت بر پنج اصل مهم استوار است که آنها عبارتند از رابطه دیانت و سیاست، قاطعیت در مسیر حاکمیت حق، زمان شناسی، تلاش بر جداناپذیری قرآن و عترت در زندگی سیاسی حضرت و ترویج فرهنگ خود باوری جهاد و شهادت طلبی.
حضرت زهرا(س) زن سیاستمداری است که حتی از پیکر و مرگ خود ابزاری سیاسی ساخت. موضعی اتخاذ نمود که بر رسوائی دستگاه خلافت وقت بیفزاید. وصیت نامه الهی سیاسی حضرت فاطمه(س) در جای خود قابل تأمل است. در وصیتنامه ایشان میخوانیم: «ظالمانی که جامه شرع به تن پوشیدند و جامعه اسلامی را دچار انحطاط عقیدتی، فکری، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی نمودند حق ندارند در آئین تشیع حضور یابند. زیرا آنان با فریب کاری وغوغا سالاری به دنبال مقاصد شوم و مشروعیت بخشی به کردار ناپسند و شیطانی خویش هستند.»
انتهای پیام