قطعنامه پیشنهادی آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل موسوم به «طرح صلح ترامپ» برای غزه اخیراً رأی آورد و موجی از نگرانیها و تحلیلهای متنوع درباره پیامدهای آن در سطح منطقه و فراتر از آن را به همراه داشت. این طرح که با عنوان نقشه راه جسورانه آمریکا معرفی شده، با وجود تأیید شورای امنیت، از سوی برخی کشورهای منطقهای و بینالمللی به دلیل ابهامات در جزئیات اجرایی، در نظر نگرفتن حقوق فلسطینیها و سازوکارهای کنترل و بازسازی غزه مورد انتقاد قرار گرفته است.
از جمله نگرانیهای اصلی، امکان تأثیرگذاری محدود نیروی ثبات بینالمللی و هیئت انتقالی، تهدید پیوستگی سرزمینی فلسطینیها و پرسش درباره استقلال عملی این نیروها بدون هماهنگی با بازیگران محلی مانند اسرائیل و گروههای فلسطینی است. همچنین نقش کشورهای عربی و اسلامی در این فرآیند و فشارهای احتمالی آمریکا برای همراهی آنها، ابعاد پیچیده دیگری از این قطعنامه را تشکیل میدهد.
خبرنگار ایکنا برای بررسی دقیق ابعاد این قطعنامه با نوید کمالی، کارشناس مسائل بینالملل، گفتوگویی انجام داده است که مشروح آن را در ادامه میخوانیم.
ایکنا ـ آیا نیروی ثبات بینالمللی و هیئت انتقالی، که طبق قطعنامه شورای امنیت ایجاد میشوند، میتوانند بدون تاثیرگذاری طرفهای درگیر مانند اسرائیل و گروههای فلسطینی به طور مستقل عمل کنند؟
در مورد استقلال عملی نیروی ثبات بینالمللی و هیئت انتقالی در فضای بینالمللی هیچ سازوکاری که در میدان منهای تعامل یا حداقل توافق عملیاتمحور با بازیگران محلی یعنی اسرائیل و گروههای فلسطینی باشد و بتواند پایدار مانده و دوام بیاورد وجود ندارد. حتی اگر شورای امنیت مجوزی کامل و با تمام اختیارات به یک نیروی بینالمللی بدهد، آن نیرویی که قرار است مرزها و منطقه محل ماموریت را کنترل و از زیرساختهای حیاتی باقی مانده محافظت کند و به طور کلی اداره موقت غزه را ممکن سازد، بدون هماهنگی فنی و اطلاعاتی با طرفهای فلسطینی و اسرائیلی با موانع عملی و چالشهای اساسی روبهرو خواهد شد؛ در عمل همین واقعیت است که باعث شد برخی کشورهای منطقه و حتی بازیگران بینالمللی درباره توافق و مفاد مأموریت حساسیت نشان دهند و خواستار تضمینهایی برای اجرایی شدن آن از طریق مشارکتپذیری شوند. این موضوع در گزارشها و بحثهای دیپلماتیک پیش از و پس از رأیگیری منعکس شده است.
ایکنا ـ با توجه به رأی ممتنع چین و روسیه، آیا میتوان گفت قطعنامه شورای امنیت فاقد ضمانت اجرایی واقعی برای ایجاد کشور مستقل فلسطین است؟
در رابطه با رأی ممتنع چین و روسیه بایستی به این نکته اشاره کرد که ممتنع ماندن اعضای دائم، از منظر حقوقی به این معناست که با مانع «وتو» یا مخالفت عملی پکن و مسکو روبهرو نشده اما از منظر سیاسی و عملی نشانهای از شکاف در اجماع بینالمللی است. وقتی دو قدرت بزرگ که نقشهای راهبردی و اهرمهای دیپلماتیک و اقتصادی ـ امنیتی در منطقه و ناظر بر تحولات بینالمللی دارند، از سرمایه سیاسی و دیپلماتیک خود برای تأیید صریح متن خودداری میکنند، این به سودپذیری، مشروعیت و ظرفیت اجرایی طرح ضربه میزند و نشان میدهد که منابع، اطلاعات و حتی همکاری سیاسی لازم برای اجرای طرح ممکن است محدود یا مشروط شود، بنابراین نمیتوان گفت قطعنامه کاملا بیاثر است چون تایید شورا مجوز مشروعیت یک اقدام است اما قطعنامهای که حمایت فعال سهگانه یا اجماع بزرگ را ندارد از منظر ضمانت اجرایی و ثبات اجرای میدانی ضعیف است.
ایکنا ـ چگونه میتوان تضاد ادعای آمریکا درباره «نقشه راه جسورانه» و نگرانی کشورهای دیگر از فقدان جزئیات و حقوق فلسطینیها را تحلیل کرد؟
تضاد ادعای آمریکاییها درباره آنچه نقشهراه جسورانه خوانده میشود و نگرانیهای دیگر سایر کشورها جهانی ریشه در سطح محتوایی- حقوقی دارد؛ یعنی آیا حقوق مکتسبه فلسطینیان، سازوکار بازگشت و جبران خسارت، سازوکارهای حکمرانی پس از انتقال، و ضمانتهای پیوند کرانه باختری و غزه به درستی در متن آمده یا خیر و همچنین سطح صیانت سیاسی و نمادین یعنی چه کسی صاحب روایت و روند تعیین سرنوشت است.
وقتی متنهای پیشنهادی فاقد شفافیت درباره حقوق اساسی و مکانیزمهای ملموس بازسازی و انتقال قدرتاند، دیگر بازیگران منطقهای و بینالمللی این را بهعنوان کوششی برای شکلدهی به واقعیت جدید به سود منافع طرفی خاص یا بهعبارت دیگر، نیمهتکاملی در تضمین حقوق فلسطینی تعبیر میکنند. انتقادها همچنین نشان میدهد که جسارت در سطح اظهاری ممکن است با «جزئیاتِ» حقوقی لازم برای پایداریِ سیاسی همخوان نباشد.
ایکنا ـ آیا این قطعنامه میتواند منجر به جدایی غزه از کرانه باختری شود و استقلال فلسطینیها را تهدید کند؟
این نگرانی وجود دارد که این قطعنامه به جدایی غزه از کرانه باختری بینجامد و استقلال فلسطینیها را تهدید کند! باید قبول کرد که این خطر واقعی است اما حتمی نیست! متنهایی که بازسازی و حکمرانی موقت را در قالب مدیریت مجزا برای غزه طراحی کنند و مرحله ادغام نهادی غزه و کرانه باختری را شرطی یا معلق بگذارند عملاً زمینه تشدید فاصله نهادی و سیاسی را فراهم میکنند. منتقدان دقیقاً نگران همین مسئلهاند و همین امر موجب شد پیشنویسهایی از جمله پیشنویس روسیه بر لزوم حفظ پیوستگی کرانه باختری و غزه و تأکید بر راهحل یکپارچه فلسطینی تأکید کنند. بایستی این نکته را مدنظر داشت که اگر سازوکارهای زمانی، سیاسی و نهادی برای بازگرداندن حاکمیت یکپارچه فلسطینی تعیین و تضمین نشود، واقعیت میدانی میتواند به نوعی «تفکیک تدریجی» منجر شود.
ایکنا ـ تا چه حد نقش کشورهای عربی و اسلامی در این قطعنامه واقعی است و آیا فشار آمریکا باعث عقبنشینی یا همراهی آنها شده است؟
در رابطه با نقش کشورهای اسلامی باید این نکته را مد نظر داشت که بر اساس واقعیت میدانی چند کشور عربی و اسلامی از روزهای اولیه مذاکرات نقش تسهیلکننده یا ضمانتدهنده داشتند و برخی حتی علاقهمندی خود به مشارکت در نیروی بینالمللی را اعلام کردند اما بسیاری از این کشورها صراحتاً گفتهاند که مشارکتشان منوط به داشتن پوشش و مشروعیت بینالمللی است و متن نهایی باید به حقوق فلسطینیان و پیوستگی سرزمینی آنها توجه کند. بنابراین میتوان گفت که فشار یا تشویق آمریکا نقش تعیینکنندهای در شکلدهی متن و جلب آراء داشته اما این همراهی بیشتر تاکتیکی و مشروط است و در واقع همین مشروطیت نشان میدهد که بازیگران منطقهای میخواهند هم در محتوا تأثیرگذار باشند و هم وجهه مشروعیتی خود را حفظ کنند.
انتهای پیام