صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۳۲۵۵۹۱
تاریخ انتشار : ۰۸ دی ۱۴۰۴ - ۰۸:۵۷
تدبر در سوره‌های جزء سی‌ام؛ همزه

کارشناس و مدرس قرآن گفت: براساس روایات نقل شده از معصوم(ع) هَمز (عیب‌جویی) و لَمز (بدگویی) موجب فقر و فلاکت در زندگی به واسطه از بین رفتن رزق و روزی و مرگ با شرایط سخت است.

به گزارش ایکنا، جلسه شب گذشته یکشنبه 7 دی‌ماه تدبر در سوره‌های جزء سی‌ام قرآن که به همت مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران در مسجد کوی دانشگاه برگزار می‌شود، اختصاص به سوره «همزه» داشت.
 
در ابتدای این جلسه هانی چیت‌چیان؛ مدرس این جلسات، به مبحث ثواب قرائت این سوره پرداخت و گفت: شاید با بیان ثواب قرائت این سوره چنین تصور شود که در مورد سوره‌هایی از قرآن، سخن به میان می‌آید که نویدبخش و امیدوارکننده است در حالی که سوره «همزه» از جمله سوره‌های انذاری است و درباره امری مهم هشدار می‌دهد.
 
وی ادامه داد: از امام صادق(ع) روایت است که هرکس این سوره را در نمازهای واجبش قرائت کند، خداوند فقر را از زندگی او برطرف خواهد کرد. همچنین از معصوم(ع) نیز روایت است که قرائت این سوره رزق را در زندگی زیاد و مرگ بد را دفع می‌کند؛ مرگ امری محتوم و قطعی است، اما اینکه فردی پس از سرآمدن عمر قرار باشد، بمیرد، به واسطه خواندن این سوره او سالم و به دور از هر خطری دلخراش جان به جان‌آفرین تسلیم می‌کند.
 
چیت‌چیان تصریح کرد: ابتدای همین سوره راهبرد جلوگیری از فقر و مرگ بد بیان شده است و آن ترک «هَمز» و «لَمز» است. نکته جالب توجه اینکه به ویژه در امر برکت در رزق و روزی و رونق اقتصادی معمولاً به موارد دیگری توجه می‌کنیم؛ مثل کاربلدی، شناخت مختصات بازار و مواردی از این دست که موجب می‌شود با درک بزنگاه‌هایی در امور اقتصادی، توفیقاتی به دست آید، در حالی که گلوگاه اصلی توجه به این نکات است.
 
در ادامه به خلاصه نکاتی که چیت‌چیان در بیان معنای برخی واژگان این سوره پرداخت، اشاره می‌شود: 
 
واژه نخستین این آیه «وَیل» است؛ خداوند در کمتر سوره‌های قرآن از این واژه استفاده کرده است؛ معنای تحت‌للفظی این واژه، بلا و عقوبتی است که به نابودی و هلاکت نزدیک است و البته به این مسئله باید دقت داشت که میان مرگ و هلاکت فرق زیادی وجود دارد؛ مرگ که پایان هر زندگی است و همانگونه که اشاره شد، حق است، اما هلاکت یعنی برجای نماندن حتی کوچکترین اثر از یک پدیده با این فرض که آن اثر دیگر حتی امید به برانگیخته شدن و اثرگذاری دوباره نخواهد داشت. با این فرض مشاهده می‌کنید که همز یعنی عیب‌جویی و لمز یعنی بدگویی تا چه اندازه انسان را به ورطه نابوی و فلاکت نزدیک می‌کند. 
 
نکته قابل تأمل در این بیان آن است که چنین خصیصه‌ای انسان را به هلاکت نزدیک می‌کند و نه اینکه خود هلاکت و نابودی باشد؛ براین اساس همچنان باید امید داشت که او به نجات از این ورطه نزدیک است، البته این نکته را باید در نظر داشت که چنین امری یعنی عیب‌جویی و بدگویی فرد، کلید باز شدن درهای گناهان بیشتری به سمت اوست. شرح آیات در ادامه این سوره موجی از همه آن اتفاقات ناگوار را که به واسطه باز شدن این در  بر روی فرد هجوم می‌آورد، هشدار می‌دهد.
 
همز و لمز هر دو از یک ریشه سرچشمه می‌گیرند و لمز عمق و ریشه بیشتری داشته باشد. به تعبیری همز عیب‌جویی در باب فردی است که آنچه به او روا داشته می‌شود، فرد این عیب را داشته و لمز عیب و بدگویی نسبت به کسی است که فاقد آن عیب است و  آنچه به او روا داشته می‌شود، در حد انگ است که موجب بدنامی و بی‌اعتباری او می‌شود. اما در این سوره چه فرد مستحق این عیب باشد و چه نباشد، جایز به اظهار آن نیستیم و برای هر دو موضع، خداوند برای فرد عیب‌جوی بدگوی، بلایی نزدیک به هلاکت آرزو کرده است.
 
وجه دیگری که در مورد مراتب همز و لمز به آن اشاره شده و از سوی برخی از  مفسران بیان می‌شود، آن است که همز عیب‌جویی و بدگویی در مورد کسی در غیاب و پشت سر اوست و لمز عیب‌جویی و بدگویی در مورد کسی در مواجهه با او و انظار دیگران است که مشخصاً اگر بتوان در مورد اولی، امید به جبران داشت در مورد دومی، این کار محال ممکن است.
 
بسیاری از انسان‌ها تصورشان بر این است که بتوان برخی از ناهنجاری‌ها و ناملایمات حاصل کم‌خردی و ندانم‌کاری را با استفاده از ثروتی که در اختیار دارند، جبران کنند؛ اما آبروی ریخته شده از افراد که ما اقدام به از بین رفتن اعتبار و آبروی آنها کردیم، با هیچ مال و مکنتی قابل جبران نیست؛ این امر همان موضوعی است که در ادامه، آیات این سوره به آن می‌پردازد. 
 
اما براساس آنچه گفته شد، «ویل» بلای نزدیک به نابودی و هلاکت است و نه خود آن؛ چرا که به واسطه این عیب‌جویی و بدگویی آبرو و اعتبار فردی را از بین می‌بریم، اما شاید بتوان در ادامه با استفاده از مواردی از آن فرد دلجویی کرد. این امر عقوبت گناهی را که به آن مرتکب شده‌ایم، کاهش خواهد داد و هیچگاه آن را از بین نخواهد برد. این امر مصداق بارز حق‌الناس است که بارها در آیات و روایات به آن اشاره شده است و خداوند اگر از حق خود بگذرد اما در برابر حق‌الناس بسیار حساس و سختگیر است.
 
نکته مهم دیگری که باید در مورد عیب‌جویی و بدگویی به آن تأکید کرد، آن است که خداوند در ابتدای این سوره هیچ اشاره‌ای به اهل ایمان یا بی‌ایمانان نکرده است که مثلاً بر این اساس بگوید که نزدیک به هلاکت شدن فرد عیب‌جوی بدگوی مربوط به غیرایمانیان یا باایمانان است؛ بلافاصله بعد از «وَیل» واژه کُل را به کار برده و این نشان از آن دارد که همز و لمز، امری مذموم برای همه ابنای بشر است و حتی آن فردی که خود را در دایره ایمان به خدا هم تصور نمی‌کند به واسطه عیب‌جویی و بدگویی مکرر خود را به هلاکت و نابودی نزدیک می‌کند.     
 
 
انتهای پیام