صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۳۲۵۶۲۵
تاریخ انتشار : ۰۸ دی ۱۴۰۴ - ۱۰:۲۲

ریحانه و محمدحسین، فرزندان شهید فرزام بهمن‌نیا با قرآن همنشین‌اند و مادرشان با صبر و استقامت، مسیر پدر را ادامه می‌دهد. خانه‌ شهید، مدرسه‌ای کوچک از ایمان و مقاومت است؛ جایی که هر آیه‌ قرآن، یادآور خون شهیدی است که برای عزت و استقلال ملت جان داد.

در یکی از روزهای گرم خردادماه زمانی که غروب به آرامی بر دیوارهای خانه می‌نشست و صدای فعالیت‌های پدافندی در آسمان می‌پیچید؛ فرزاد بهمن‌نیا، مثل همیشه ساده و بی‌ادعا، همسرش را تا خانه‌ پدری رساند، اما هیچ نشانه‌ای از وداعی بزرگ در چهره‌اش نبود، راضیه فزونی، همسرش، می‌گوید: آن روز خداحافظی‌مان حال و هوای دیگری داشت، تا انتهای کوچه پشت سرش نگاه کردم و نمی‌توانستم چشم از او بردارم. انگار قلبم می‌دانست که این آخرین نگاه است.

31  خرداد رسید و فرزاد بهمن‌نیا، رزمنده دلیر آذربایجان‌شرقی با حملات تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی به خاک کشورمان، به مقام شهادت رسید. به همراه جمعی از بانوان رسانه‌ای میهمان خانه شهید فرزاد بهمن‌نیا شدیم؛ بعد از شهادت، خانه‌شان به مدرسه‌ای قرآنی تبدیل شده بود و چیزی که پیدا بود، رسالت سنگین همسر شهید بود؛ او باید هم مادر باشد، هم پدر، هم مربی و هم پرچمدار راه نور؛ راضیه فزونی می‌گوید: بار مسئولیت سنگین است، اما فرزاد همیشه می‌خواست بچه‌ها قرآنی باشند و من باید این وصیت را جز به جز اجرا کنم.

آری، او با صبر و ایمان، فرزندانش را نه فقط بزرگ می‌کند، بلکه آنان را به راهی می‌برد که پدرشان انتخاب کرده بود؛ راه قرآن، ایمان و مقاومت.

ریحانه دختر نوجوانش، هر روز با صدای مادر آیات قرآن را مرور می‌کند و یک جزء را حفظ کرده و حالا با شوقی بی‌نظیر، آیات را زمزمه می‌کند. محمدحسین، پسر کوچک، تازه حفظ قرآن را شروع کرده و هنوز گاهی کلمات را اشتباه می‌خواند، اما مادر با صبر و لبخند او را اصلاح می‌کند. این تربیت قرآنی، ادامه‌ راه پدر است. شهید بهمن‌نیا همیشه می‌گفت: اگر بچه‌هایم قرآنی شوند، انگار خودم دوباره زنده شده‌ام. امروز این آرزو در خانه‌ او جاری است؛ هر آیه‌ای که فرزندانش حفظ می‌کنند، گویی قطره‌ای از خون پدر دوباره می‌جوشد.

فضای خانه ساده اما سرشار از نور بود؛ اشک و لبخند درهم آمیخته. راضیه فزونی، همسر شهید، با صدایی آرام و پر از یقین به خبرنگار ایکنا از آذربایجان‌شرقی می‌گوید: فرزاد به مقصدی که در دل داشت رسید؛ آرزوی شهادت در راه خدا. درست است زود رفت، اما چون به خواسته قلبی‌اش رسید، من هم آرامم.

او ادامه می‌دهد: فرزاد نه تنها پدر خانواده، بلکه پناه و تکیه‌گاه خانه بود. از وقتی رفته، بار مسئولیت بر دوشم افتاده، هرچند سخت است اما زندگی را با شوق و با اندیشه‌ای مستحکم‌تر پیش می‌بریم. او همیشه تشویق می‌کرد بچه‌ها را قرآنی تربیت کنم. ایمان داشت که آینده فرزندانش باید با قرآن گره بخورد.

آخرین دیدارشان پر از نشانه بود. روزی که شهید بهمن‌نیا او را به خانه پدری رساند، آخرین جمله‌اش این بود: راضیه، مقاوم باش و مواظب خودت باش. این جمله امروز همچون چراغی در دل خانواده می‌درخشد و یادآور می‌شود که مقاومت، تنها راه ادامه دادن است.

از ویژگی‌های شخصیتی شهید، مهربانی بی‌پایانش بود؛ همسرش می‌گوید: او آن‌قدر مهربان بود که حتی یک بار هم با بچه‌ها با صدای بلند حرف نزد و همیشه تکیه‌گاهمان بود. لحظه‌ دیدن پیکر شهید، برای همسرش آرامش‌بخش‌ترین لحظه بود؛ راضیه می‌گوید: از زمان شهادت آقای بهمن نیا تاکنون، زیباترین و آرامش‌بخش ترین لحظه همان لحظه‌ای است که پیکر شهیدم را دیدم، هیچگاه از خاطرم نمی‌رود.

همسرش، دفترچه خاطرات دوران دبیرستان شهید بهمن‌نیا را نیز گواهی بر عمق ایمان اوست؛ در نخستین صفحات نوشته بود: «دشمن تیر را به مغزم می‌زند چون به خدا فکر می‌کنم؛ دشمن تیر را به قلبم می‌زند چون قلبم برای ملتم می‌تپد.» این جملات، امروز همچون وصیت‌نامه‌ای معنوی، در دل خانواده و دوستانش زنده است.

امروز، شش ماه پس از شهادت، خانواده‌ بهمن‌نیا همچنان با داغی بزرگ اما صبری بزرگتر و رسالتی سنگین‌تر زندگی می‌کنند. این داغ، با ایمان و امید درهم آمیخته است. ریحانه و محمدحسین، با قرآن همنشین‌اند و مادرشان با صبر و استقامت، مسیر پدر را ادامه می‌دهد. خانه‌ شهید، مدرسه‌ای کوچک از ایمان و مقاومت است؛ جایی که هر آیه‌ی قرآن، یادآور خون شهیدی است که برای عزت و استقلال ملت جان داد.

اما روایت زندگی شهید تنها به خانه محدود نمی‌شود؛ آشنایان، دوستان و همرزمانش نیز از او به‌عنوان فردی آرام، متین و اهل فکر یاد می‌کنند؛ مردی که برای هر ثانیه از زندگی اش برنامه و اندیشه داشت. این روایت، نه تنها داستان یک خانواده، بلکه تصویری روشن از فرهنگ شهادت و تربیت قرآنی در جامعه ماست؛ فرهنگی که مهر، ایمان و ایثار را در هم می‌آمیزد و نسل‌های آینده را به سوی نور هدایت می‌کند.

شهدای جنگ ۱۲ روزه، در برابر بدترین دشمنان ایستادند؛ کسانی که با تمام توان نظامی و حمایت قدرت‌های بزرگ آمده بودند تا ایران را بیازمایند، اما خون شهیدانی چون فرزاد بهمن‌نیا، اقتدار ایران را رقم زد و دشمن دید که حریف این ملت نمی‌شود و خود طلب آتش‌بس کرد.

این پیروزی، نه فقط نتیجه‌ قدرت موشکی و توان نظامی، بلکه حاصل ایمان مردانی بود که جانشان را در طبق اخلاص گذاشتند. فرزاد بهمن نیا یکی از همین مردان بود؛ مردی که با آرامش زیست، با عشق به خانواده زندگی کرد و در نهایت با خون خود عزت ایران را تثبیت کرد.

انتهای پیام