صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۷۳۵۳۴۸
تاریخ انتشار : ۱۱ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۳:۴۳
با حجاج؛ از فرش تا عرش/

گروه جامعه ــ‌ سلوک عمره منازل و مقاماتى دارد كه ديدار حق، اوج آن است؛ عمره راه رستگارى و فوز عظيم است و در این میان هر جزئی و عملی اسراری دارد که از جمله آن طواف است.

به گزارش ایکنا؛ عمره، بريدن از خلق و رويكردى به سوى حق است؛ سفر از خلق به حق و دور شدن از غير خدا، انسان با رفتن به عمره مزه‏‌اى از ملكوت مى‏ چشد. او خموشى است كه به بارگاه نور، بهجت و سرور راه يافته است، سلوک عمره منازل و مقاماتى دارد كه ديدار حق، اوج آن است؛ عمره راه رستگارى و فوز عظيم است و در این میان هر جزئی و عملی اسراری دارد که از جمله آن طواف است. در طواف اسرار عرفانی نهفته است که به برخی از آنها اشاره می کنیم.

تشبه به فرشتگان‏

فرشتگان الهى در اطراف كعبه آسمانى مى‏‌گردند، لذا انسان بايد خود را همگون با فرشتگان كند. كعبه نمادى از خدا در عالم ملک و شهادت است. انسان به هنگام طواف بايد متذكر بيت معمور در آسمان‏ ها باشد. طواف انسان به دور كعبه ملكى، همان طواف ملائكه به دور عرش الهى است و انسان بايد به هنگام طواف تا آسمان‏ ها و فرشتگان بالا رود. امام صادق(ع) در حديث مصباح الشريعه به اين نكته بلند عرفانى اشاره فرمود: «همان گونه كه با بدنت همراه مسلمانان بر گرد كعبه طواف مى‏ كنى، با قلبت همراه فرشتگان بر گرد عرش طواف كن.»

خداوند طواف را وسيله آمرزش بندگان قرار داد و خواست تا بندگانش در عمر خويش يك‏ بار پاك شوند و مزه ملكوتى طهارت را بچشند. هر كس هفت بار اين خانه را طواف كند و دو ركعت نماز، در هر جاى مسجد كه بخواهد بخواند، خداوند شش هزار حسنه برايش مى‏ نويسد و شش هزار گناه از او مى‏ زدايد و شش هزار درجه بر او مى‏ افزايد و شش هزار نياز از او برمى‏ آورد. هر كدام از اين نيازها زود برآيد به خاطر رحمت خداست و هر كدام به تأخير افتد به خاطر اشتياق خداوند به دعاى اوست». بنابراين سر طواف تشبه به فرشتگان و همانندى با توبه ملائكه است، دريافت رحمت و مغفرت الهى است، تولدى دوباره است و آنگاه كه انسان از گناه پاک شود، خداوند به انسان‏ هاى پاک مباهات مى‏ كند.

طواف قلب‏

زائر بايد با قلب خويش طواف خانه خدا كند. طواف شريف، طواف قلب در محضر ربوبيت است. آدمى با چشم سر، كعبه زمينى را مى‏ بيند و با چشم دل بيتى در عالم ملكوت. تن با آب و گل خانه خدا رو به روست و دل، با خدا چشم سر، عالم شهادت مى‏ بيند و چشم دل عالم غيب؛ از اينجاست كه خداوند بيت معمور را در آسمان‏ ها محاذى و مقابل كعبه در زمين آفريد تا كسى كه به زيارت كعبه نايل آيد، با دل و جان خود زائر خانه خدا و خدا در آسمان حقيقت باشد.

طواف قلب بعد ديگرى هم دارد. طواف، گرديدن دور قلب انسان كامل است. خداوند قلب ولى خويش را بيت كريم و حرم عظيم خويش قرار داد؛ زيرا قلب اوست كه توانست بار امانت كشد؛ امانتى كه زمين و آسمان از حمل آن سرباز زدند. در طواف بايد به گرد ولى خدا گشت. با او بيعت كرد و با آنچه لايق و در خور اوست، او را ستود. بلندى بيت به اندازه بلندى قلب انسان كامل است؛ يعنى تا خدا ادامه دارد، منازل بيت با منزلگاه‏ هاى قلب ولى خدا هماهنگ است، گنجى كه خدا در خانه خويش گذاشته، با گنج او در ضمير ولى‏ اش يكى است. زائر با طواف خويش گنج‏ هاى اين گنجينه را مشاهده مى‏ كند و مدارج باطنى را تا نيل به مقام سرّ انسان كامل طى مى‏ كند. بنابراين طواف قلب دو سويه است؛ از يك سو طواف كعبه با قلب است و از سوى ديگر طواف قلب ولى خداست.

 طهارت از شهود غير

زائر به هنگام رجوع به كعبه حقيقى، قلب خويش را از مشاهده غير پاك مى‏ كند. شهود غير خدا توبه مى‏ خواهد، حج و عمره‏ گزار در لحظه طواف از اينكه به غير خدا توجه كرده و اعتمادش به غير او بوده و ياد دنيا در قلب او جاى داشته است، استغفار مى‌كند. اگر انسان در دنيا به غير او رجوع مى ‌كند، اين هم به خاطر دستور اوست و اگر امر او نبود، سالك و عارف به غير او حتى رجوع هم نمى‌كرد. سرور شهيدان در بيانات نورانى خود را اين‏گونه فرمود:

«معبودا! فرمان دادى مرا مراجعه به آثار كنم، پس مرا به خود جلب كن از تجلى انوار و راهنمايى بينش دل، تا مراجعه كنم به درگاهت از آنها، چنانچه از همان‏ ها به حضرتت ره يافتم و سرّ خويش از نگاه به آنها بازداشتم و همت خود را از اعتماد به آنها برداشتم؛ زيرا تو به هر چيز توانايى.

 حديث شمع و پروانه‏

طواف، برگرد كعبه چرخيدن است و به ديدار معشوق شتافتن! طواف، چرخش عاشق گرداگرد معشوق است تا خود را با آتش عشق او بسوزاند. طواف آن است كه عارف پروانه‏ وار بر گرد شمع بچرخد تا عاقبت با بال و پرى سوخته خويش را به پاى شمع افكند. زائر آتش عشقى در ضمير خود دارد و بار سفر را بسته است. از خانه، كاشانه، زن، فرزند و وطن بريده و لبيك گويان خود را تا پاى خانه دوست رسانده است. او آماده چرخيدن است تا پروانه وار گرد شمع فروزان خانه عشق و بيت محبوب بچرخد.

زائر نقطه پرگار كعبه را كانون عشق قرار مى‏ دهد تا چرخشى گرداگرد آن كند و چونان ستاره حول محور وجود حق بچرخد. او با طواف جذب مغناطيس وجود حق مى‏ شود و شعاع محبت حق، او را بر مدار عشق مى‏ چرخاند. طواف حركت معنوى است، طواف، سفر روحانى است، زائر در مطاف به جنبش درآمده خود را در درياى عشق الهى غرق مى‏ كند، از خوديت تهى گشته، رنگ و بوى او مى‏‌گيرد، گرد شمع دوست چرخيده، هستى خويش را به پاى او ذوب مى‏‌كند تا آنكه ذره‏‌اى بى‌مقدار گشته.

انتهای پیام