وی افزود: او در دوران زندگیاش که دارای مقاطع مختلف و جریانات گوناگون بود، سه اصل ثابت داشت و بر آن سه اصل اصرار جدی داشت. اصل اول ترویج تشیع و تثبیت ولایت خاندان رسالت بود و آثار و کتب او و نوشتههایش از چنین اصرار وتوجهی حکایت میکند.
سیدان بیان کرد: به صورتهای مختلف مطالب مربوط به خاندان امامت در نوشتههای ایشان آمده است که یک نمونه از آنها کتاب بسیار جامع «خورشید مغرب» است که مطالب آن به صورت دستهبندی شده و مستند بیان شده است.
سیدان تصریح کرد: اصل دوم مسئله عدالتطلبی و توجه به محرومان بود، همچنان که اسلام در این جهت بسیار حساسیت دارد و بیانات وحیانی در این مورد فوق تصور ماست. او به گونههای مختلف درباره این مسئله فوقالعاده حریص و زندگی او ساده و کمنظیر بود و سعی داشت به محرومان شبیه باشد.
وی افزود: زندگی علامه حکیمی در جهت قطع علایق دنیوی و توجه به شأنهایی که نگاه به آنها عادی است بود. او در زندگی ساده بود و به آنچه در قرآن و حدیث آمده عمل میکرد.
سیدان در خصوص سومین اصل در زندگی حکیمی عنوان کرد: سومین اصل در ارتباط با «تفکیک» است. او معتقد بود که باید بین دین و افکار بشری که با وحی مناسبتی ندارد،تفکیک شود زیرا در غیر این صورت بر هر دو ظلم میشود.
وی بیان کرد: کسانی که منظور وی را دریافت نکردند اعتراضاتی کردند. تفکیک به معنای جداکردن بین حقایق وحیانی و افکار بشری سازگار با وحی است زیرا افکار بسیاری از مشاهیر جهان غیر از حقایق وحیانی است. در این مورد علامه حکیمی مسائل متعددی را طرح و به صورتهای مختلف این حقیقت را بیان کرد.
سیدان گفت: حکیمی در مواردی با تأثر فراوان از این مسئله سخن گفت که مکتب وحی نیاز به غیر ندارد و همه آنچه انسانها به آن نیازمندند در آن است، اما متاسفانه مورد توجه کامل قرار نگرفته و خیلیها به سمت تفکراتی که مناسبتی با وحی ندارد رفتند.
وی تصریح کرد: تالیفات وی نشانه مطالعات بینظیر اوست که کتاب الهیات بشری و الهیات الهی بیشتر از همه دارای این ویژگی است. او دستی قوی در ادبیات و شعر فارسی و عربی نیز داشت که مهارتش در این وادی هم مشخص است.
سیدان با بیان اینکه قرآن حکیم آورنده حکمت و دانش است، عنوان کرد: حکیمی بسیار احساس تاسف میکرد که چرا این حقیقت مهجور مانده است و در جایی از آثارش گفته است: «و هنوز افتخار علمی و رشد عقلی خویش را در عرصههای دانش و معرفت و تعقل و تأمل به گذراندن عمر عزیز در راه یاد گرفتن و یاد دادن پندارهای یونان باستان و مبناهای فروریخته آنان میدانم و خشکیدههای اندیشگی ۳ تا ۴ هزار سال پیش این عصر را میخیسانند و میبویند و مقبولات کسانی دور دور از درخششهای فروغ وحی را در کنار وحی منزل و حکمت قرآنی میدانند و شگفتتر اینکه با آن مفاهیمی که بویی از آنچه در قرآن کریم است و برهانی است میخواهند مطالب قرآن را بهتر بفهمند و بزرگانی که در سطحی والاتر هستند یعنی در سطح قرآنیاند در کنار این مفاهیم عقلی هماره اختلافی میگذرانند و به این خزعبلات بهایی که آقایان میدهند نمیدهند و خود را عقل تعقل و آنان یعنی قرآنیاندیشان و جعفریکیشان بنیادنگر را بیبهره تعقل میشمارند و در تبیین توحید قرآنی به اظهاراتی کسانی استناد میکنند که بویی از قرآن در مطالب آنان نیست.»
انتهای پیام