صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۲۹۳۶۵۸
تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱۴۰۴ - ۲۲:۴۲
قالیباف در گفت‌وگوی تلویزیونی:

رئیس مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگوی تلویزیونی پیرامون ابعاد جنگ تحمیلی۱۲ روزه با رژیم صهیونیستی گفت: مقام معظم رهبری، منحصر به فردترین کسی بود که توانست نیروهای مسلح را در اولویت اول قرار داده و ظرف چند ساعت آنها را با انتصاب افراد جایگزین از شوک بیرون بیاورد. ما مجددا فرمانده کل قوا را مانند سال 1359 در اتاق جنگ دوران دفاع مقدس در اهواز در سمت فرماندهی دیدیم که حکم داد و فرماندهان را آورد و به صورت حضوری آنها را توجیه کرد، به آنها فرمان داد و در میدان قرار داد.

به گزارش ایکنا، به نقل از خانه ملت، محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی، در جریان گفت و گوی تلویزیونی خود با به تشریح  ابعاد و جزییات جنگ تحمیلی ۱۲ روزه پرداخت که در ادامه می خوانیم:

ضمن عرض تسلیت به مناسبت شهادت قریب به هزار نفر از هموطنان عزیز و همچنین عرض ادب و احترام خدمت شما و تشکر از اینکه این گفتگو را پذیرفتید. جناب آقای دکتر تقریبا تنش های بین اسرائیل و ایران، تنش های بسیار دیرپا و درازدامنه ای بوده که در فرایند این تنش ها به نقطه اوج آن رسیدیم و حمله مستقیم اسرائیل به ایران آغاز شد. مسأله این است که چرا تنش ها امروز به این نقطه رسیده و اسرائیل از حمله به ایران به دنبال چه اهدافی بوده است؟ 

در ابتدا عرض سلام و خداقوت به ملت عزیز و شریف ایران و آرزوی قبولی طاعات و عزاداری یکایک محبین اهل بیت(ع) را از درگاه باری تعالی دارم. در ابتدا یادی از شهدا می کنم؛ سرداران شهیدیکه عمر خود را و بیش از 40 سال در مداومت مجاهدت خود قرار دادند و در نهایت به خواسته خود(شهادت) رسیدند و امروز به برکت زحمات آنها در این نقطه قرار داریم. همچنین از دانشمندان و نخبگان در عرصه فناوری و دانش بنیان ها به ویژه صنعت هسته ای و در رأس آن ملت عزیز و شریف ایران که همواره در صحنه بودند و غیرتمندانه با مال و جان خود در همه فراز و نشیب ها از کشور عزیزمان دفاع کردند، تشکر می کنم. عرض تسلیت دارم به مناسبت ایام عزا و شهادت این عزیزان و امیدوارم هر کجا هستیم نسبت به ایران و ملت ایران وفادار باشیم. عرض ادب و احترام ویژه ای نیز خدمت فرمانده کل قوا، رهبر معظم انقلاب دارم که با تصمیم، فرماندهی و رهبری خود این موفقیت بزرگ را رقم زدند. 

درباره نکته ای که اشاره کردید قطعا همین طور است و بحث ما با آمریکا و اسرائیل بسیار دیرینه است. برخی تصور می کنند مشکل ما با آمریکا از بعد از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شده در حالی که هر کجای تاریخ را که می نگریم مخصوصا در صد سال اخیر، همواره جای پای آمریکا با هر حکومت سیاسی که در آن بوده وجود دارد و تلاش داشته ایران را تضعیف کند. از نظر آنها، اگر ایران می خواهد قدرتمند باشد باید تمشیت امور آن با آمریکا باشد و اگر بخواهد مستقل باشد و خودش تصمیم بگیرد مثل صنعت نفت، آمریکا این اجازه را نخواهد داد.

در بخش اول اگر بخواهم به چگونگی آغاز این حمله اشاره کنم باید بگویم رژیم صهیونیستی سالیان سال بود که نماینده و ژاندارم آمریکا در منطقه بود البته همواره بر اساس بارها، نگاه تاریخی و نگاه ایدئولوژیکی خود تضاد و مخالفت هایی داشته که در دوران نتانیاهو ویژه تر شده است. شخصا معتقدم دشمنی نتانیاهو به عنوان نخست وزیر رژیم صهیونیستیبا موضوع ایران، ایرانی و باورهای آنها بیشتر است تا موضوع فلسطین. باور آنها این است که موضوع فلسطین را حل کرده و یا در حال حل آن هستند، البته با دو دولتی آن مخالف است و می گوید دولت دیگری را به رسمیت نمی شناسد، فقط مردم باشند و حکومتی هم داشته باشند اما حق دفاع از خود و یا حق داشتن ارتش و دستگاه های امنیتی را ندارند. 

بیشتر شبه دولت است تا دولت. 

شبه دولت هم نیست صرفا کسی که امور نان و آب و جمع آوری زباله ها را بر عهده داشته باشد، یعنی حق داشتن دولت که شأن یک کشور باشد را ندارند. 

با نگاهی به گذشته می بینیم نتانیاهو همواره این مخالفت را داشته است چه در دوره 1996 تا سال 2000 و چه بعد از آن که مجددا روی کار آمد و از آن زمان چند دوره است که به صورت مداوم حکومت می کند. شخص نتانیاهو با همه رؤسای جمهور آمریکا فارغ از دموکرات بودن یا نبودن آنها، یک اختلاف نظری داشت که می خواست بیشتر به ایران بپردازد اما آنها بر موضوع فلسطین تأکید داشتند.

پروژه اصلی آنها ایران ستیزی بوده است.

بله و آن هم دلیل دارد چرا که ایران قوی و یکپارچه با باورها، تمدن و تاریخ خود در حوزه زیاده خواهی ها و باورهایی که آنها(رژیم صهیونیستی) دارند، قابل پذیرش نیست. آنها راهبردها و باورهایی دارند که برخاسته از نوع بینش سیاسی و دینی آنهاست. آنها موضوع نیل تا فرات را دنبال می کنند و به دنبال سرزمین موعود هستند که رسیدن به این هدف را با استکبار و با آنهایی که خودشان را از همه بهتر می دانند، گره زده و تصور می کنند نسبت به سایر جوامع بشری متفاوت تر هستند. 

گویی اسرائیل بر اساس یک سری انگاره های نژادپرستانه شکل گرفته است.

بله. در حقیقت و بی شک جنگی هم که آغاز کرد با هماهنگی با آمریکا بوده چرا که رژیم صهیونیستی هیچ حرکتی را اعم از نظامی و سیاسی در سطح منطقه ای و بین المللی بدون هماهنگی با آمریکا انجام نمی دهد لذا ریشه اصلی همه اینها آمریکاست. 

آنها در این مقطع 3 هدف را به صورت روشن برای خود مشخص کرده بودند که هم آنها را در رسانه ها بیان کردند، هم نتانیاهو در قالب یک فیلم ویدئویی آن را گفت و هم وزیر جنگ و وزیر دارایی آنها در این خصوص صحبت کردند. یعنی آنها به دنبال این بودند که هم تغییر نظام سیاسی ایران را رقم بزنند و هم به دنبال این بودند که پایه های قدرت ما را مورد هدف قرار دهند که یکی از آنها هسته ای بود. همچنین حوزه موشکی نیز مورد هدف آنها بود. آنها این سه هدف جدی را دنبال می کردند که به صورت رسمی نیز اعلام کردند. 

امروز بنگاه های رسانه ای در دنیا در دست صهیونیست هاست و آنچه را می خواهند به جامعه القا کنند با صدای بلند، با حجم زیاد و به روش های مختلف اعلام می کنند. با نگاهی به تحلیل های صاحبنظران در اندیشکدههای آمریکایی، غربی، اروپایی و شرقی، می بینیم آنها(رژیم صهیونیستی) در هر 3 هدف خود ناموفق بودند و اینجاست که می گوییم آنها در جریان جنگ 12 روزه ای که به راه انداختند به نتیجه نرسیدند. البته نمی گویم ما آسیب ندیدیم؛ جنگ زد و خورد دارد. ما بیش از هزار شهید دادیم که بخش قابل توجهی از آنها زنان، کودکان و مردم عادی بودند اما در پایان این نبرد، موفقیت های بزرگی کسب کردیم؛ یکی از موفقیت های ما این بود که اجازه ندادیم دشمن به اهداف خود برسد و همچنین فرصت هایی نیز برای خودمان ایجاد شد.

فارغ از اهداف راهبردی اسرائیل در جنگ 12 روزه یعنی براندازی و هدف قرار دادن صنعت هسته ای و قدرت موشکی به نظر می رسد دلیل و بنیاد درگیری های اسرائیل با ایران صرفا محدود به این سه مؤلفه نمی شود. بارها گفته شده در منطقه در وضعیتی قرار گرفته ایم که گسل های ژئوپلتیک آن فعال شده لذا انگیزه اصلی و مبنای نگاه اسرائیلی نیز گویا صرفا براندازی نظام جمهوری اسلامی نیست بلکه هدف آنها خود ایران است. اکنون سوال اینجاست که چرا ایران تا این حد موضوعیت پیدا می کند و مورد کینه توزی و ستیزه جویی قرار می گیرد تا جایی که نتانیاهو پروژه و دستاورد سیاسی خود را به طور مستقیم، ایران ستیزی می داند.

پاسخ را باید اینگونه داد که بر فرض که ما نیز با رژیم صهیونیستی کاری نداشته باشیم اما این رژیم قطعا با ما کار دارد.

ما یعنی چه کسی؟

یعنی ایران. فارغ از بحث سیاسی و سیاست ما در جمهوری اسلامی که البته مهم است و باید به آن توجه شود، موقعیت جغرافیایی ایران است که بسیار مهم و بلکه مهم تر از موضوع حوزه سیاسی و سیاستی ماست.

گویا پیش از اینکه اسرائیل با سیاست ایران مشکل داشته باشد، با جغرافیای ایران مشکل دارد.

بله اینها لازم و ملزوم یکدیگرند. با بازگشتی به عقب و نگریستن به جنگ جهانی اول و دوم می بینیم که ایران اعلام بی طرفی کرد اما قدرت هایی که آن روز درگیر جنگ بودند هیچ کدام این بی طرفی را نپذیرفتند.

این در حالی بود که نظام سیاسی ایران در آن زمان وابسته بود و مستقل نبود.

متفقین و متحدین بنا به اندیشه ها، باورها، سیاست ها و خاستگاه‌های خودشان جغرافیای ایران را پل پیروزی می دانستند. این جغرافیا با این تاریخ تمدنی را در کنار مردمی قرار دهید که با این باورها و با نقشی که اسلام در حوزه انسانیت، شرافت، ظلم ستیزی، استقلال، منزلت، معرفت، قدرت، ثروت و ظرفیت های مادی و معنوی ایفا می کند در آن زندگی می کنند و باعث حیاتی شدن موقعیت آن شده اند.

از سوی دیگر این کشور یکدست و یکپارچه بوده و ایران کنونی قابل پذیرش برای رژیم صهیونیستی با چنان باورها و تفکراتی که به دنبال توسعه فضایی و سرزمینی بوده نیست. آنها بر اساس باورهای خود و با حمایت تمام‌قد آمریکا و غرب مقابل ایران ایستادند، از این رو اگر ما با آنها کار نداشته باشیم، آنها با ما کار دارند.

یعنی پیش از اینکه سیاست های ایران تولید قدرت کند، جغرافیای ایران تولید قدرت کرده است.

بله. این تاریخ با این جغرافیا و در کنار این باور، یک کشور مستقل قوی در بُعد مادی و معنوی است. حادثه جنگ اخیر نیز آن را نشان داد. حتما اختلاف سلیقه هایی در داخل کشور وجود داشت و حتی در برخی زمینه ها بیش از اختلاف سلیقه بود به طوری که در اصول و مبانی اصلی نظام و کشور شاهد تفاوت رویکرد بودیم اما زمانی که مورد تهاجم خارجی، آن هم تهاجم رژیم صهیونیستی و در ادامه دخالت و حمله مستقیم آمریکا قرار گرفتیم، این تمدن، باور، جغرافیا، عظمت و این ایران همه یکپارچه شده و در کنار و در حلقه مرکزی رهبر معظم انقلاب گرد آمدند و با یکصدایی یک حرف زدند و این همان قدرتی است که رژیم صهیونیستی همواره نگران آن بوده است.

باز هم به تاریخ برگردیم. به فلات ایران در گذشته بنگرید که از شمال و جنوب به کجا کشیده شده بود و تقریبا دو برابر مساحت فعلی را داشت اما به دلیل ضعف نظام های سیاسی و در جریان جنگ های مختلف طی 200 تا 300 سال گذشته از دست رفت و آخرین آن، جدایی بحرین در سال 1352 بوده است. همه این اتفاقات در نظام های سیاسی مختلف رخ داد اما ملت ایران همواره در برابر آن بحث داشتند. آن زمان نظام های سیاسی بود که در واگذاری ها نقش داشتند اما بعدتر امام(ره) در دوران جنگ تحمیلی نشان داد که می توان در برابر این تهاجمات ایستاد. رژیم بعث و صدام در جنگ علیه ما تنها نبود و همه شرق و غرب با آنها و پای کار صدام بودند. طراحی ها و تانک ها از سوی اتحادیه جماهیر شوروی صورت می گرفت، پول از طرف آمریکا و وابستگان آنها در منطقه تأمین می شد، میراژهای فرانسه را می آوردند و از ارتش های کشورهای متعدد استفاده می کردند با این حال ولایت فقیه و این نظام سیاسی(نظام جمهوری اسلامی) توانست از کیان وطن و اسلام دفاع کند.

به خاطر دارم مقام معظم رهبری آن زمان و ماه های ابتدایی جنگ و در جبهه، نماینده امام(ره) در شورای عالی دفاع بودند و رژیم بعث با حمایت شرق و غرب در میدان حاضر بود. همانجا در میدان جنگ از ایشان سؤال شد که ما برای اسلام می جنگیم یا برای وطن؟ که ایشان فرمودند این سؤال درست نیست و اسلام و وطن بر هم منطبق بوده و لازم و ملزوم و ظرف و مظروف یکدیگرند. آنجا بود که نشان داده شد این باور، نظام سیاسی و جمهوری اسلامی است که از تاریخ تمدنی و فرهنگ ایرانی که همواره موحد بوده است، در مقابل دشمن خارجی دفاع می کند.

یکی از اصلی ترین پرسش ها ناظر بر این مسئله است که آیا ایران نسبت به حمله اسرائیل غافلگیر شد یا خیر؟

حادثه ای که شب اول رخ داد، حادثه بسیار عظیم و بزرگی بود. ظرف 2 ساعت و نیم اول دو اتفاق افتاد. نمی گویم ما در اصل جنگ غافلگیر شدیم. همان شب شهید سلامی در اتاق فرماندهی بود و شهید حاجی زاده سر پُست فرماندهی خود در اتاق فرماندهی‌اش بود، حتی اگر شهید سلامی در اتاق خود نشسته بود و در سنگر فرماندهی‌اش نبود اما شهید حاجی زاده در سنگر فرماندهی خود بود.

پس پیش‌بینی پذیر بود.

آنها می دانستند که احتمال حمله دشمن در آن شب ها وجود دارد. مخصوصا هفته های اخیر معلوم بود که اتفاقاتی در حال رخ دادن است از این رو نسبت به اصل موضوع که این جنگ رخ می داد و در آستانه آن بودیم، غافلگیر نشدیم. 

به نظر می رسد بخش قابل توجهی از ضربه اول، تروریستی بود و گویا این جنگ در واقع ترور بود تا جنگ.

هم ترور بود و هم جنگ. آنچه غافلگیرانه بود شیوه عملیاتی بود که رژیم صهیونیستی انجام داد و این خصلت صرفا خصلت این رژیم است.

یعنی در اصل آن کسی تردیدی نداشت.

بله تردیدی نبود. ذات رژیم صهیونیستی تروریست است و افرادی که سر راه آنها قرار بگیرند اعم از فرد، گروه، سازمان یا کشور را با جنایت بر می دارند و هیچ محدودیتی هم برای خود قائل نیستند. آنها در این مسیر نه مسائل انسانی و نه قوانین بین المللی را می شناسند و نه هیچ خط قرمزی دارند.

در واقع اسرائیل یک ارتش ترور است.

بله. آنها کار خود را اینگونه آغاز کردند. ما در نحوه عملیات آنها غافلگیر شدیم. در همان لحظه اول فرماندهان ما را زدند یعنی ساعت 3 صبح کار خود را با زدن فرماندهان ما آغاز کردند. رئیس ستاد، فرمانده قرارگاه خاتم، فرمانده هوافضا، فرمانده سپاه و رده های بعدی و دانشمندان کشور را زدند. تعبیر من این است که آنها در وهله اول مغزهای ما که طراحی ها را انجام می دادند و باید طراحی های خود را فرماندهی می کردند، مورد هدف قرار دادند. در وهله بعد چشم(رادارها) ما را نیز زد. آنها این کار را با امکانات F35، F16، F15(جنگنده) و موشک های کروز و بالستیکی که هواپرتاب هستند، انجام دادند به این معنا که هواپیماهای آنها بر اساس اطلاعاتی که از شنودها، ماهواره ها و قطعا از نفوذی هایی که داشتند، این پرتاب ها(شلیک) را صورت دادند؛ از این رو این نوع عملیات ما را غافلگیر کرد و باید بپذیریم که یک شوک به همه وارد شد.

با این حال فرمانده کل قوا یعنی مقام معظم رهبری، منحصر به فردترین کسی بود که توانست نیروهای مسلح را در اولویت اول قرار داده و ظرف چند ساعت آنها را با انتصاب افراد جایگزین از شوک بیرون بیاورد. یعنی تمام فرماندهان(جایگزین فرماندهان شهید) در همان 3 یا 4 ساعت اول منصوب شدند. تصور نکنید این انتصاب صرفا دادن یک حکم به فردی بود که در رادیو خوانده شود؛ آن فقط برای اطلاع مردم بود. ما مجددا فرمانده کل قوا را مانند سال 1359 در اتاق جنگ دوران دفاع مقدس در اهواز در سمت فرماندهی دیدیم که حکم داد و فرماندهان را آورد و به صورت حضوری آنها را توجیه کرد، به آنها فرمان داد و در میدان قرار داد.

شما دیدید علیرغم ضربه ای که چه در حوزه راداری(به عنوان چشم) و چه در حوزه حذف فرماندهان به عنوان مغز طراحی ها خوردیم، باز هم فرماندهانی از همان نسل با همان تربیت و با همان سابقه به میدان آمدند که من آنها را می شناسم. در ادامه طی 17 تا 18 ساعت بعد یعنی جمعه شب قریب به 150 موشک و 350 پهپاد به سمت دشمن پرتاب کردیم. این قدرت نظامی و حرکت ما بود که توانستیم آن را انجام دهیم.

اسرائیل تصور نمی کرد ایران به این سرعت قدرت خود را بازیابی کند.

آنها تصور می کردند مغز(فرماندهان) و چشم(رادارها) ما را زده اند که حتی ویدئوی ضبط شده ای هم منتشر کردند که ما کار خود را تمام کرده ایم و اکنون نوبت مردم ایران است که به خیابان ها بیایند، این در حالی است که مقام معظم رهبری بارها فرموده اند که دستگاه محاسباتی آمریکایی ها و رژیم صهیونیستی نسبت به ایران، ایرانی، باور و فرهنگ ایرانی هیچ شناختی ندارد. اینکه می گوییم در برابر این مردم موقعیت شناس و زمان شناس که شناخت و تحلیل دقیق دارند و سربزنگاه در میدان هستند و گله گذاری خود را برای وقت دیگری می گذارند سر تعظیم فرود می آوریم به همین علت است. البته این موضوع، مسئولیت ما مسئولان را سنگین تر می کند و مکلف هستیم لطف الهی، معرفت و شناخت مردم را حفظ کنیم و خدای ناکرده نگاه یکبارمصرف به آن نداشته باشیم. آنها این را نقطه ضعف ما می دیدند در حالی که تبدیل به نقطه قوت ما شد از این رو نه تنها اجازه ندادیم آنها به 3 هدف خود برسند بلکه توانستیم یک مزیت هم پیدا کنیم و آن انسجام ملی است. حتی ایرانی های داخل و خارج از کشور از خود حرکت هایی در جنگ شناختی نشان دادند که تأثیر و ارزش آن از موشک های خیبر و فتاح بیشتر بود.

به موضوعی اشاره کردید مبنی بر اینکه اسرائیل به اهداف 3گانه خود یعنی براندازی، صنعت هسته ای و قدرت موشکی ایران دست پیدا نکرد. بدیهی است که دلیل اصلی عدم توفیق دشمن در حوزه براندازی این بود که مردم بار دیگر به پشتیبانی از نظام درآمدند. آیا ارزیابی و شواهد دیگری دارید که اسرائیل توفیقی در رسیدن به اهداف خود در حوزه هسته ای و موشکی ایران نداشت؟

همواره تأکید داشته ام که رژیم صهیونیستی به دنبال از بین بردن عناصر قدرت در ایران بود چرا که ما را دشمن شماره یک خود می داند. وقتی می گوییم آنها به دنبال براندازی بودند صرفا براندازی نبود بلکه براندازی بود که منجر به تجزیه ایران شود. آنها ایران یکپارچه با این جغرافیا را نمی خواهند چرا که همواره برای آنها تهدید است و ملت ایران این موضوع را به خوبی فهمیدند.

می دانستند که جمهوری اسلامی ایران، امروز پاسدار ایران است.

بله. آنها به دنبال براندازی بودند که ثمره آن تجزیه باشد همچون وضعیت کنونی سوریه و چیزی که برای سایر کشورها دنبال می کنند. موضوع دیگر این است که صنعت موشکی، مهم ترین قدرت ما محسوب می شود. در جریان تمامی مذاکراتی که با آمریکا صورت می گرفت هم سه موضوع هسته ای، موشکی و مسائل منطقه با هم مطرح می شد که ما هرگز حاضر نشدیم روی موضوعی جز هسته ای صحبت کنیم و درباره آن هم می گفتیم موضوع را در چارچوب آژانس و NPT دنبال می کنیم و نباید محدودیتی بیشتر از آن به ما تحمیل شود. ما بر اساس NPT می توانیم غنی سازی داشته باشیم.

ما همواره به مردم دنیا، سازمان های بین المللی، دوستان خود و همه گفته ایم هرگز به دنبال سلاح هسته ای نیستیم اما غنی سازی حق ماست. آنها تصور می کنند با هدف قرار دادن دانشمندان ما می توانند غنی‌سازی را در کشور از بین ببرند در حالی که غنی سازی ثمره فعالیت علمی کشور، فرهنگ و توان علمی جامعه ماست و نمی توان آن را با بمب و حذف افراد از بین برد؛ از قضا هرچه تعداد بیشتری از دانشمندان ما شهید شوند، مسیر آنها با افزایش تعداد دانشمندان با قدرت‌تر طی می شود. در حوزه موشکی نیز هرگز اجازه مذاکره نداده و نخواهیم داد و این موضوع همچون غنی سازی در چارچوب جزء خطوط قرمز ماست. رژیم صهیونیستی با اقداماتی که در حوزه موشکی انجام داد می خواست قدرت موشکی ما را از بین ببرد در حالی که در همان شب اول توانستیم 150 موشک شلیک کنیم. آنها آمریکا را پشت خود دارند و آسمان عراق در اختیار آمریکا و آسمان سوریه در اختیار رژیم صهیونیستی است لذا هیچ محدودیتی در حوزه آسمان ندارند همچنین امکانات و تجهیزات زیادی دارند و هیچ محدودیتی برای حضور تا لب مرز ما ندارند و از هیچ دولتی هم اجازه نمی گیرند. اینکه می گوییم رژیم صهیونیستی به دنبال گسترش سرزمینی است شامل زمین و هواست و هیچ قانون بین المللی را نیز بر نمی تابد.

در نهایت ما در حوزه موشکی پاسخ جدی به آنها دادیم. پیش از این در جریان عملیات «وعده صادق 1» می گفتند این موشک ها دقت ندارند و جدی نیست و مثل آبگرمکن هستند اما دیدید که قدرت آتش در همان شب اول نشان داده شد. طی این 12 روز هر روز هم که می گذشت دقیق تر شدیم. آنها با شلیک هر موشک از پهپادها، جمع آوری اطلاعات و هواپیماهایی که می فرستادند، به دنبال زدن تک تک سکوهای موشکی ما بودند اما ما هم در حوزه دفاع هوایی برای آفند موشک ها و هم در نوع مانور به خوبی عمل کردیم. پیروزی ما این بود که نه تنها دشمن به اهداف خود نرسید بلکه توانستیم هدف های نظامی به دشمن تحمیل کنیم و پیروز شدیم. زمین و آسمان رژیم صهیونیستی در دست ما بود؛ ما از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب، مراکز تحقیقاتی، مراکز نظامی، فرودگاه ها، مراکز اطلاعات و عملیات، موساد، مراکز مهم اقتصادی و صنایع این رژیم را به صورت نقطه‌زنی مورد هدف قرار دادیم و هر روز دقیق تر شد.

تاب‌آوری اجتماعی رژیم صهیونیستی زمانی تمام شد که دیدند شلیک های ما دقیق است. دکترین نظامی آنها همواره اعلام می کرد سرزمین‌های اشغالی سرزمین موعود آنها بوده و امن ترین نقطه برای زندگی در دنیاست و می گفتند گنبد آهنین اجازه فرود هیچگونه بمب یا موشکی را در این منطقه نمی دهد مگر اینکه قطعا در مبدأ یعنی محل شلیک و یا در مقصد یعنی در آسمان پیش از رسیدن به رژیم صهیونیستی منهدم می شود. با این حال نه تنها آنها نتوانستند به اهداف خود برسند بلکه آنقدر کار ما دقیق بود و موشک ها قدرت ما را بالا برد که تاب آوری آنها نیز به پایان رسید. ما تست موشکی در کویر داشتیم. اینگونه بگویم که گویی یک اتوبان شهید همت از ایران به رژیم صهیونیستی باز کرده بودیم و موشک ها به صورت مرتب در آن شلیک می شدند و آنها توان انهدام آن را نداشتند. آنها می گفتند ایران به لحاظ راداری ما را گیج کرده است که این هم از طراحی های ما بود.

حتی روزی را داشتیم که تنها یک موشک شلیک کردیم اما همان هم به حساس ترین نقطه در بئرالسبع اصابت کرد و بیشترین تلفات را داد. می خواهم بگویم ما در جریان این جنگ تست موشکی برای طراحی آینده نیز انجام دادیم؛ هدف ها معلوم، نقشه معلوم، موشک ها معلوم و نقطه را می زدیم. به قول ما که سابقه رزمندگی داریم، قلق گیری خوبی در حوزه کاربرد موشک ها، شلیک موشک ها و غیرفعال کردن رادارهای آنها داشتیم تا جایی که سیستم پدافندی زانو بزند، لاعلاج و ناگزیر شود و آنها را به نقطه ای برساند که تلاش کردند تا جنگ متوقف شود.

آنها حمله را آغاز کرده بودند و زمانی که اعلام کردند توقف کرده اند ما گفتیم آخرین موشک ها را ما باید بزنیم که زدیم. این قدرت و ظرفیت موشکی ما بود و آنها تا روز آخر هر روز آسیب پذیرتر شدند و نه تنها به اهداف خود نرسیدند بلکه ما با قدرت دفاعی خود تاب‌آوری آنها را زیر سوال بردیم. نتیجه دولتی که جعلی باشد، سرزمینی که غصبی باشد و مردمی که وارداتی باشند، همین می شود.

همه دیدیم که آنها در تجریش چه کردند و مردم ما را مورد هدف قرار دادند و باعث شدند مردم ما تهران را ترک کنند اما انها به شهرهای خودشان در نواحی دیگر ایران رفتند در حالی که صهیونیست ها ناچار شدند به کشورهایی که از آن آمده بودند، بازگردند. این ضعف تاب‌آوری اجتماعی آنها به خاطر این است که نه سرزمین دارند، نه دولت و نه ملت.

همچنین این جنگ نشان داد اگر رژیم صهیونیستی صرفا خود این رژیم باشد حتی یک هفته هم تاب مقاومت در برابر جمهوری اسلامی ایران در بُعد نظامی را ندارد و این آمریکاست که در همه زمینه ها از آنها حمایت می کند لذا در واقع ما با یک آمریکا، یک ناتو، یک غرب و رژیم صهیونیستی به نیابت از آنها جنگیدیم.

یکی از پرسش هایی که مطرح می شود این است که آمریکا همواره پشتیبان اسرائیل بوده اما چه شد که یک گام پیش‌تر آمد و این پشتیبانی به مشارکت تبدیل شد و به تأسیسات هسته ای ما حمله کرد؟

این موضوع روشن است که اسرائیل یعنی آمریکا، یعنی فرزند ناخلف آمریکا، یعنی ایالت پنجاه‌ویکم آمریکا؛ آمریکا است که او را هدایت و فرماندهی می کند و چیزی جز این نیست. نکته بعد اینکه حدود 80 سال از عمر رژیم صهیونیستی می گذرد و آنها از همان زمان آغاز شکل گیری تا کنون هیچگاه چنین آتشی بر خود ندیده بودند؛ نه در جریان جنگ میان اعراب و اسرائیل در دهه 60 و 70 میلادی و نه در سایر اتفاقات. آنها برای اولین بار بود که جنگ را به معنای واقعی جنگ دید و زیر دست و پای ما له شدند. آمریکا آمد که هم آنها را از زیر دست و پای ما درآورد و هم از آنجایی که متوجه شد رسیدن به اهداف هسته ای در توان این رژیم نیست، ناگزیر شد خودش ورود کند و چهره واقعی خود را نشان داد.

در این میان، صداقت آمریکایی را نیز باید بشناسیم. زمانی که در شهرداری تهران بودم، تابلوهایی درباره صداقت آمریکایی نصب می کردیم که به ما خُرده می گرفتند و می گفتند این تابلوها باعث می شود گفتگوها پیش نرود در حالی که حضرت آقا می فرمودند دست چُدنی آمریکا زیر دستکش مخملی است.

پیش از جنگ اخیر نیز قرار بود روز یکشنبه دور ششم مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا برگزار شود اما جمعه شب به ما حمله کرد و بعد اعلام کرد اسرائیل به ما(ایران) حمله کرده است اما در روزهای آخر خودش به صورت مستقیم وارد شد و به ایران حمله کرد. جمهوری اسلامی ایران هم پاسخ آمریکا را داد و مرکز فرماندهی این کشور در جنوب غرب آسیا که در بخشی از قطر مستقر بود را با 14 موشک مورد هدف قرار داد و همان شب پاسخ رژیم صهیونیستی را نیز مانند روزها و شب های دیگر دادیم.

 

انتهای پیام