صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۳۱۵۳۸۰
تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱۴۰۴ - ۰۸:۱۵
فیلسوف الجزایری:

به اعتقاد نوره بوحناش، جوامع اسلامی دستخوش مدرنیزاسیون اجباری شده‌اند که منجر به فروپاشی خانواده سنتی شده است و ما شاهد بروز نسخه‌ای از خانواده غربی اما با ظاهری مذهبی هستیم که جوهره معنوی و اخلاقی خود را از دست داده و در نتیجه از معنا تهی شده است.

به گزارش ایکنا به نقل از الجزیره، سیمون دوبووار می‌گوید: «هیچ‌کس زن به دنیا نمی‌آید، بلکه زن می‌شود»، در چارچوب این جمله‌ محوری، فلسفه‌ فمینیستی پیوند دادن انسان بودن به‌ مرد بودن صرف را رد می‌کند و می‌کوشد زنان را از سلطه‌ تفکر مردانه رهایی بخشد.

 
این فلسفه ریشه‌های تاریخی عمیقی در تمدن غرب داشت، بارزترین آنها تفاسیر مسیحی و ارسطویی بود که زن را موجودی فیزیکی و غیرعاقل و یک «مرد ناقص‌الخلقه» به تصویر می‌کشیدند و او را مسئول گناه حضرت آدم می‌دانستند. این دیدگاه تحقیرآمیز، که با آرای فیلسوفانی مانند افلاطون، ارسطو، دکارت و روسو تقویت می‌شد، زنان غربی را به این باور رساند که دین بزرگترین مانع آزادی آنهاست و آنها را به شورش علیه متافیزیک واداشت.
 
سیمون دوبوار در پاسخ به این تفکرات روشنفکرانه اعلام کرد که زنان باید زنانگی، مادری و همسری را کنار بگذارند، زیرا این موارد نماد محدودیت آنها محسوب می‌شوند. بدین ترتیب، زنان در یک رویارویی یک طرفه با مردان، از حوزه خصوصی خود به حوزه عمومی راه یافتند.
 
این مناقشه به یک جنبش رادیکال تبدیل شده که معتقد است که باید مردان را تغییر داد تا با دیدگاه زنان همسو شوند. این مناقشه با مفهوم «جنسیت» به مرحله پیشرفته‌ای رسیده است، مفهومی که بیان می‌کند تفاوت‌های بین دو جنس، به جای اینکه از یک منبع بیولوژیکی منشأ گرفته باشند، نتیجه اجتماع و فرهنگ هستند و در نتیجه ایده آزادی زنان از طبیعت فطری‌شان تقویت می‌شود.
 
در اینجا، اندیشمندانی مانند عبدالوهاب المسیری استدلال می‌کنند که «فمینیسم» صرفاً جنبشی برای آزادی زنان نیست، بلکه نتیجه یک تغییر عمیق در اندیشه غربی است. المسیری معتقد است که منشأ این تغییر، خروج از چارچوب‌های والای اخلاقی و مذهبی است که منجر به یک «کل‌گرایی مادی‌گرایانه و پنهان» می‌شود.
 
این دگرگونی منجر به جهانی دوگانه می‌شود که در آن بشریت به «مجرم و قربانی»، «قاتل و مقتول» تقسیم می‌شود. در چنین جهانی، فمینیسم به یک جنبش خودمحور تبدیل می‌شود که هرگونه چارچوب اجتماعی یا رابطه مکمل با مردان را رد می‌کند و به جای آزادی واقعی، به دشمنی مداوم منجر می‌شود.
 
مفهوم «جنسیت» به عنوان گامی به جلو در این مناقشه پدیدار می‌شود، جایی که زن تلاش می‌کند از طریق یک مفهوم اجتماعی جدید بر مانع بیولوژیکی (جنسیت) غلبه کند.
 
تارنمای الجزیره در گفت‌وگو با دکتر نوره بوحناش، فیلسوف الجزایری و استاد فلسفه اخلاق در دانشگاه قسنطینه الجزایر، به درک عمیق‌تر چالش‌های پیش روی خانواده، اخلاق و جایگاه زنان در دوران مدرن پرداخته است.
 
 
دکتر بوحناش به خاطر جمع بین تفکر فلسفی با مطالعات اصولگرایانه و هدفمند در تألیفاتش شناخته شده است. از برجسته‌ترین آثار او می‌توان به «اجتهاد و بحث در مورد مدرنیته»، «مقاصد شریعت از نظر شاطبی و ریشه‌یابی اخلاق در اندیشه عربی ـ اسلامی» و «اخلاق و چالش‌های انسانی» اشاره کرد.
 
دکتر نوره بوحناش معتقد است که اخلاق مقدم بر دین بوده، زیرا یک ویژگی فطری در انسان است. در این زمینه، وی تأکید می‌کند که دین یک برنامه اجرایی است که ارزش‌های اخلاقی را آشکار می‌کند و به آنها استحکام و قدرت می‌بخشد و از طریق دو قاعده زیر، پایه‌های آنها را محکم می‌کند:
 
اولین قاعده، ارائه یک مرجع متافیزیکی است که به اعمال اخلاقی، توجیه و معنایی فراتر از حال می‌بخشد، که این خود، یک روند ضروری برای غلبه بر پوچ‌گرایی و گشودن دریچه‌ای به سوی امید با نوعی هستی‌شناسی است که وجود را سرشار از ارزش می‌کند.
 
قاعده دوم شامل ارائه سازوکارها و دستورالعمل‌های عملی برگرفته از قرآن و سنت در اسلام است که رفتار انسان را هدایت کرده و از انحراف و پراکندگی آن جلوگیری می‌کند. در اینجا، دکتر نوره اشاره می‌کند که فروپاشی‌های رفتاری در جوامع معاصر ناشی از فقدان این دیدگاه متافیزیکی و دستورالعمل‌های رفتاری است که مسیر پیش رو را روشن می‌کنند.
 
دکتر بوحناش در خصوص رابطه اخلاق و دین در چارچوب واقعیت اسلامی، معتقد است که مسلمانان امروز در یک سکولاریسم تحریف‌شده زندگی می‌کنند، زیرا آنها دین و اخلاق خوب را در اعمال دینی خود از هم جدا می‌کنند و از آن، چیزی را انتخاب می‌کنند که در خدمت منافع دنیوی آنها باشد و در نتیجه احکام را دور می‌زنند، که این امر دینداری آنها را جعلی کرده است، در حالی که بالاترین هدف شریعت، اخلاق خوب است. این هدف نهایی رسالت پیامبر اسلام(ص) است، زیرا دین و اخلاق دو جزء جدایی‌ناپذیر در اسلام هستند.
 
شاید همین جدایی بین دین و اخلاق است که مسلمانان را به تعصب و افراط‌گرایی سوق داده و آنها را از شیرینی ایمان برای رسیدن به اخلاق نیکو محروم کرده است. بر این اساس، دکتر نوره بوحناش تأکید می‌کند که مظاهر افراط‌گرایی دینی امروز در جوامع اسلامی، گواه قطعی انحراف دینداری از مسیر صحیح خود است و بازگشت به همزیستی دینی و اخلاقی، راه اصلاح این انحراف است.
 
بر این اساس، دکتر نوره ضعف اخلاق در جوامع عربی و اسلامی را به عنوان شاهدی بر دور شدن آنها از الگوی اصیل اسلامی و پذیرش الگوی مصرف‌گرایی غربی ذکر می‌کند.
 
دکتر نوره در مورد جایگاه خانواده مسلمان در مدل مدرنیته، عقیده دارد که جوامع ما دستخوش مدرنیزاسیون اجباری شده‌اند که منجر به فروپاشی خانواده سنتی شده است، در صورتی که پیش از این مبتنی بر شفقت و انسجام بود. در نتیجه خانواده‌ای ظهور کرد که نسخه‌ای از خانواده غربی است، اما با ظاهری مذهبی که در ظاهر پیمان مقدس را حفظ می‌کند، در حالی که جوهره معنوی و اخلاقی خود را از دست داده و در نتیجه از معنا تهی شده است.
 
از سوی دیگر، وضعیت خانواده سنتی در جامعه اسلامی، بررسی و تحقیق را برای یافتن علل فروپاشی آن می‌طلبد، زیرا موجودیت این خانواده فاقد آن ارزش انسانی است.
 
خانواده سنتی در جهان اسلام نمونه‌ای از دیدگاه قبیله‌ای است که بردگی زنان و تسلط مردان را تثبیت کرده است. در واقع، ارتقای جایگاه مرد و حذف جایگاه زن، یک اختلال جدی جامعه‌شناختی ایجاد کرده است.
 
 
این وضعیت منجر به اختلال در حقوق و وظایف شده و به دنبال آن جوامع اسلامی تسلیم الگوی غربی شده‌اند که در آن خانواده در حالت بیگانگی زندگی می‌کند، زیرا پیوندهای آن توسط نظام سرمایه‌داری و لیبرال که روابط را به قراردادهای مدنی مبتنی بر تبادل منافع، نه بر محبت و رحمت، تبدیل می‌کند، گسسته شده است.
 
دکتر بوحناش در مورد نقش زنان در این فروپاشی می‌گوید که زنان در جهان اسلام در دوگانگی زندگی می‌کنند. آنها از محرومیت از حقوق خود به دلیل سلطه مردانه رنج می‌برند، بنابراین به دنبال رستگاری می‌گردند که آن را در گفتمان فمینیستی غربی یافته‌ و به سرعت آن را پذیرفته‌اند. 
 
از این رو، رویارویی بین مردانگی و زنانگی در افق این دیدگاه در فضای اسلامی گشوده شده که منجر به ظهور فمینیسم اسلامی شده است و سعی در آشتی دادن این دو مدل دارد، اما در نهایت نمونه‌ای متناقض تولید می‌کند که در نمونه غربی محو می‌شود و موجودیت خانواده را تهدید می‌کند، زیرا این فمینیسم متون شرعی را به نفع گفتمان فمینیستی غربی تفسیر می‌کند.
 
دکتر بوحناش در پایان مصاحبه خود با الجزیره نت تأکید کرد که بحران واقعی ما بحران انسان‌سازی است، انسانی که بدون آگاهی به مصرف‌کننده فناوری تبدیل شده و او را به طعمه‌ای برای فردگرایی و مصرف‌گرایی تبدیل کرده است. او تأکید کرد که هوش مصنوعی این خطر را دارد که با جدا کردن اعضای خانواده از یکدیگر، به فروپاشی آن کمک می‌کند. 
 
دکتر نوره تأکید کرد که راه حل این مسئله در انسان‌سازی بر اساس یک سیستم ارزشی و اخلاقی محکم است که او را قادر می‌سازد فناوری را کنترل و از آن به نفع خود استفاده کند، زیرا انسان جوهره اساسی در ساخت تمدن و یا از بین بردن آن است.
 
ترجمه از فرشته صدیقی
انتهای پیام