صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۳۱۸۵۵۹
تاریخ انتشار : ۰۲ آذر ۱۴۰۴ - ۰۹:۲۷
حجت‌الاسلام جهانگیری تبیین کرد

حجت‌الاسلام والمسلمین یحیی جهانگیری، مبلغ حوزه بین‌الملل در دوره مجازی «روش‌شناسی مطالعات اسلامی» برای دانشجویان دانشکده مطالعات اسلامی مسکو به دو نوع مطالعه درباره دین اسلام پرداخت؛ یکی الهیات اسلامی که به آن «اسلام‌پژوهی اعتقادی» گفته می‌شود و دیگری «مطالعات اسلامی» که تقریباً در دو دهه اخیر در دانشگاه‌های غرب جدی شده است.

به گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین یحیی جهانگیری، مبلغ حوزه بین‌الملل، استاد حوزه و دانشگاه و استاد مدعو کرسی اسلام‌شناسی در دانشکده مطالعات اسلامی مسکو ضمن بیان این مطلب توضیح داد: ما دو نوع مطالعات اسلامی یعنی دو نوع بررسی و مطالعه درباره دین اسلام داریم، یکی الهیات اسلامی و همان چیزی است که ما به آن «اسلام‌پژوهی اعتقادی» می‌گوییم و در مراکز اسلامی الازهر و مدینه و حوزه‌های علمیه قم، نجف و امام بخاری در ازبکستان شکل گرفته است که به صورت کلاسیک الهیات اسلامی را پیگیری می‌کردند و نوع دوم «مطالعات اسلامی» یا Islamic Studies که پدیده‌ای است که تقریباً در دو دهه اخیر در دانشگاه‌های آمریکا، اروپا، کانادا، استرالیا و به صورت کلی در دانشگاه‌های غرب به معنای تمدنی و آکادمیک آن خیلی جدی شده است.

وی افزود: بنابراین یکی از تفاوت‌ها این است که مطالعات اسلامی که در غرب شکل گرفته، دغدغه‌اش دغدغه‌ غرب است، اما الهیات اسلامی دغدغه‌ جهان اسلام و مسلمانان بوده است. الهیات اسلامی پیشینه طولانی دارد و به حدود قرن سوم و چهارم هجری باز می‌گردد. از همان زمان، مجامع دینی، مدرسه‌های دینی و حوزه‌های علمیه با این نام‌ها و تعبیرها، جاهایی بودند که مباحث الهیات اسلامی در آن‌ها شکل گرفت.

از این تفاوت، یک تفاوت دیگر به‌دست می‌آید و آن این است که افرادی که الهیات اسلامی می‌خواندند، مسلمان بودند؛ مسلمانان مقیدی که درس می‌خواندند تا هم اسلام را بهتر بفهمند و هم آن را تبلیغ و ترویج کنند. اما مطالعات اسلامی در غرب را کسانی می‌خوانند که عمدتاً مسلمان نیستند و قصدشان این نیست که ایمان خودشان تقویت شود؛ بلکه اسلام را همچون یک اُبژه(ابژه موضوع یا هر آن چيزی است كه حاصل ادراک است)، مثل بسیاری از موضوعات علمی دیگر، مورد بررسی قرار می‌دهند.

این مبلغ حوزه بین‌الملل افزود: بنابراین آن‌ها اسلام را یک موضوع می‌بینند و درباره‌اش تحقیق می‌کنند و این تحقیق ممکن است به کاهش باورمندی یا به افزایش باورمندی به اسلام بینجامد، اما هدفشان هیچ‌کدام از این‌ها نیست؛ هدف، تحقیق است. این مطالعات با «استشراق» دوران قرن نوزدهم فرق دارد. استشراق آن دوره به دنبال این بود که اسلام را یاد بگیرند تا مسیحیت را تقویت کنند یا از موضع استعمار و سلطه به شرق نگاه کنند. اما مطالعات اسلامی جدید، چیزی متفاوت از Oriental Studies (استشراق) است و در پی تبلیغ مسیحیت یا اهداف استعمار نیست؛ بلکه اسلام را به‌عنوان یک موضوع آکادمیک بررسی می‌کند.

جهانگیری گفت: در نتیجه یک فرق دیگر هم مطرح می‌شود و آن این است که در الهیات اسلامی وقتی مطالعه انجام می‌شود، موضوعات کاملاً تئولوژیک و کلامی‌اند؛ چه کلام به معنای خاص، چه کلام فلسفی، تفسیری، حدیثی و قرآنی. اما هیچ‌وقت موضوعات جامعه‌شناختی یا مردم‌شناختی درباره‌ مسلمانان بررسی نمی‌شود. ولی در مطالعات اسلامی غرب، این‌ها به‌طور جدی مورد مطالعه قرار می‌گیرند.

تعمیق ایمان در الهیات اسلامی

استاد مدعو کرسی اسلام‌شناسی در دانشکده مطالعات اسلامی مسکو با بیان اینکه هدف الهیات اسلامی، باورمند ساختن جامعه و در واقع تعمیق ایمان مسلمانان و بیشتر هم متوجه خود مسلمانان بود تصریح کرد: این گروه می‌خواستند ایمان مسلمانان به مباحث دینی عمیق‌تر و ایمان خودشان و جامعه‌ مسلمان تقویت شود؛ اما مطالعات اسلامی به دنبال تعمیق ایمان نیست و فارغ از اینکه باورمندی افزایش پیدا کند یا نکند، دین را مورد پژوهش قرار می‌دهد. لذا نگاه آپولوژتیک و نگاه دفاعی از دین ندارد، بلکه نگاهی کاملاً خنثی و بیرونی دارد.

در اینجا نکته‌ای دیگر در تفاوت این دو روشن می‌شود و آن این است که الهیات اسلامی نگاه مدافعانه، متکلمانه، آپولوژتیک و درون‌دینی دارد. یعنی روش پژوهش درون‌دینی است. اما مطالعات اسلامی در غرب کاملاً برون‌دینی است و اسلام را به مثابه یک اُبژه‌ بیرونی بررسی می‌کند.

محوریت مسائل انسانی در مطالعات اسلامی

حجت‌الاسلام جهانگیری افزود: تفاوت دیگر این است که الهیات اسلامی مسائل الهیاتی را مورد پژوهش قرار می‌دهد؛ اما مطالعات اسلامی مسائل انسانی مانند مسئله‌ آب، فقر، صلح، خشونت و محیط زیست برایش مهم است و این‌ها مسائل اصلی‌اند. اما در الهیات اسلامی مسئله‌ این‌ها نیست؛ بلکه جبر و اختیار، صفات الهی و حدوث و قدم است، قدم کلام خداست. آن‌جا دغدغه تشریح و توضیح فعل خداست، اما این‌جا دغدغه، بررسی مسئله انسان است. یعنی اگر اسلام بررسی می‌شود، می‌خواهد ببیند اسلام چگونه مسئله انسان را حل می‌کند، نه اینکه فعل خدا یا کلام خدا را چگونه باید تبیین کرد. اینجا دغدغه، مسائل انسان معاصر است. بنابراین عملاً تفاوت‌ها خودش را نشان می‌دهد.

وی گفت: تفاوت مهم دیگر به این مسئله مربوط می‌شود که الهیات اسلامی یک سابقه بسیار طولانی بیش از 10 یا دوازده قرن در جهان اسلام دارد؛ اما مطالعات اسلامی چیزی حدود بیست سال است که به‌صورت جدی رشد کرده و محل تولدش غرب است؛ تفاوت محل تولد خیلی مهم است.

این استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: در نگاه غرب چون اومانیسم حاکم و انسان‌محوری اصل است، حتی دین را هم از منظر انسان بررسی می‌کنند، دغدغه‌ها، دغدغه‌های انسانی است. اما در الهیات اسلامی همه‌چیز از منظر خدا بررسی می‌شود، برای همین هرجا کم می‌آورند و نمی‌توانند تحلیل کنند، می‌گویند: ما موقِف هستیم، یا بحث را به خدا تفویض می‌کنند. تفاوت «برون‌دینی/درون‌دینی» دقیقاً در همین مثال روشن می‌شود؛ در الهیات اسلامی وقتی می‌خواهند قرآن را بررسی کنند، مسلم می‌گیرند که قرآن کلام خداست، بعد وارد بررسی می‌شوند که معنایش چیست. اما در مطالعات اسلامی اصلاً اینکه «آیا قرآن کلام خدا هست یا نیست» موضوع مورد بررسی است.

جهانگیری با طرح این سؤال که «آیا ما باید از روش مطالعات اسلامی هم استفاده کنیم؟» بیان کرد: پاسخ این است که بله، حتماً. دست‌کم به دو دلیل؛ اول اینکه مطالعات اسلامی با آن اهداف و روش‌ها و موضوعاتش، منجر به کاهش باورمندی به دین و اسلام شده است. اگر طرفداران الهیات اسلامی به دنبال ترویج دین و تقویت ایمان هستند، باید این روش را خوب یاد بگیرند تا بتوانند راه‌های کاهش دینداری را بشناسند و پاسخ دهند. دوم اینکه اگر باور داریم اسلام برای همه‌ انسان‌هاست، پس حوزه‌های علمیه نباید مخاطب خود را فقط جهان اسلام قرار دهند؛ بلکه باید فراتر فکر کنند. برای اینکه بتوانند با انسان معاصر ـ چه مسلمان و چه غیرمسلمان ـ گفت‌وگو کنند، بهترین روشی که می‌تواند به کار آید همین روش مطالعات اسلامی است؛ چون مطالعات اسلامی مسائل انسان را دغدغه قرار می‌دهد.

وی گفت: برای مثال اگر بخواهیم با جهان مسیحیت یا جهان بودایی گفت‌وگو کنیم، اگر درباره‌ بحث قدم و حدوث قرآن یا صفات خدا صحبت کنیم، چه جذابیتی برایشان خواهد داشت؟ اما اگر درباره‌ فقر، محیط زیست، خشونت و گرمایش زمین از منظر اسلامی سخن بگوییم، برایشان جذاب است و چه‌بسا نگاهشان به اسلام تغییر کند.

نتیجه‌گیری

استاد مدعو کرسی اسلام‌شناسی در دانشکده مطالعات اسلامی مسکو در پایان تصریح کرد: مطالعات اسلامی و الهیات اسلامی، هرچند هر دو با دین اسلام سروکار دارند، اما خاستگاه، اهداف، روش‌ها و مسائلشان کاملاً متفاوت است. الهیات اسلامی، درون‌دینی، خدا‌محور، مدافعانه و هدفش تقویت ایمان است؛ اما مطالعات اسلامی، برون‌دینی، انسان‌محور، علمی و تحلیلی و هدفش فهم اسلام به‌مثابه یک پدیده انسانی است. در عصر جدید برای گفت‌وگو با جهان و فهم تحولات انسانی، متکلمان مسلمان ناگزیرند از دستاوردهای مطالعات اسلامی بهره بگیرند؛ نه برای جایگزینی الهیات، بلکه برای تکمیل و روزآمد کردن آن.

انتهای پیام