صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۹۶۷۸۸۳
تاریخ انتشار : ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۰۸:۱۱
چشمه حکمت/ ۱۷

استاد عبدالجبار کاکایی، در هفدهمین برنامه «چشمه حکمت» حکایتی در باب نشانه‌های تقدس حق تعالی بیان کرده است.

به گزارش ایکنا؛ استاد عبدالجبار کاکایی، در هفدهمین برنامه «چشمه حکمت» که به مناسبت ماه مبارک رمضان در خبرگزاری ایکنا تهیه شده، به ذکر حکایتی در نشانه‌های تقدس حق تعالی و محیط زیست از کتاب ارزشمند تذکرةالاولیاء پرداخته است. 

شاید پدیده حیوان‌دوستی و احترام به محیط زیست به نظر بیاید که از ملزومات جهان جدید و از آموزه‌های امروز بشر است. اما در احوال و آثار عارفان وقتی دقت می‌کنیم، پدیده‌های هستی از سنگ و خار بیابان گرفته تا حیوانات را به چشم تعظیم نگاه می‌کردند و در تمام اینها نشانه‌ای از تقدس حق تعالی می‌دیدند. چنانکه برای سفیان ثوری پیش آمد که در کتاب ارجمند تذکرة الاولیا می‌گوید:

و نقل است که از شفقتی که او را بود روزی در بازار می‌گذشت بلبلی را دید در قفس می‌تپید و بانگ می‌کرد و صحرا می‌طلبید. سفیان را دل بر او بسوخت. برفت و آن مرغک را به بهای تمام خرید و دست از او بازداشت. آن مرغک به روز برفتی تا به شب و شب به خانه سفیان باز آمدی. سفیان همه شب نماز گذاردی و آن مرغک در او نظاره می‌کردی و گاه بر او رفتی و بنشستی. چون سفیان وفات یافت او را بر جنازه می‌نهادند.

آن مرغک بیامد و خویشتن را بر جنازه می‌زد و بانگ می‌کرد و خلق به های‌های می‌گریستند. چون سفیان را به خاک کردند، آن مرغک خویشتن به خاک می‌زد و می‌تپید تا از گور آواز آمد که خداوند تعالی سفیان را به شفقتی که در خلق داشت بیامرزید. و مردمان هر گاه که به زیارت او آمدندی آن مرغک را آنجا یافتندی.

انتهای پیام
مطالب مرتبط