چون این شبها، شب دعاست اجازه بفرمایید در این درس گفتار بهاختصار به مفاهیم «دعا» در ادبیات عرفانی اشارهای داشته باشیم و در منتها، غزلی درباره حضرت مولا را با شما قسمت خواهم کرد.
دعا؛ رسالت دادن بُوَد تا دوستان به یکدیگر نامه نویسند؛ و گفتهاند دعا، نردبان گناهکاران است؛ و گفتهاند دعا، زبان آرزو بُوَد به دوست؛ و گفتهاند دعای عام به گفتار بود و دعای زاهدان به افعال؛ و دعای عارفان به احوال.
در دیوان شمس میخوانیم، کسی که در مقابل بارگاه حق، دعا و تضرع میکند ندای اجابت را نیز خواهد شنید. مولانا میفرماید:
چندان دعا کن در نهان، چندان بنال اندر شبان
کز گنبد هفت آسمان، در گوش تو آید صدا
خداوندی که آدمی را به سوی دعا سوق میدهد، اجابت کننده دعا نیز هست.
هم او که دلتنگت کند، سرسبز و گلرنگت کند
هم اوت آرد در دعا هم او دهد مزد دعا
حال غزلی قرائت خواهم کرد که تقدیم شده به حضرت امیرالمؤمنین علیابن ابیطالب(ع):
ای سجود باشکوه، وی نماز بینظیر
ای رکوع سربلند، وی قیام سربهزیر
در هجوم بغضها، ای صبور استوار
در میان تیرها، ای شکستناپذیر
شرع را تو رهنما، عقل را تو رهگشا
عشق را تو سرپناه، مرگ را تو دستگیر
فرش آستانهات، بوریایی از کَرَم
تخت پادشاهیات، دستبافی از حصیر
کاش قدر سال بود، آن شب سیاه و تلخ
آسمان! تو غافلی؛ زان طلوع ناگزیر
بعد از او نه من نه عشق؛ از تو خواهم ای فلک:
یا ببندیام به سنگ، یا بدوزیام به تیر
دستِ بیوضو مزن بر ستیغ آفتاب
آی تیغ بیحیا، شرم کن، وضو بگیر!
لختی ای پدر درنگ! پشت در نشستهاند
رشتههای سرد اشک، کاسههای گرم شیر
انتهای پیام