وی افزود: در این سخن حکمتآمیز، به شکل زیبایی سرعت گذر زمان و بازگشتناپذیری آن بیان شده است: مانند حرکت ابر، سریع، آرام و بی سر و صدا. معمولا ابرهای آسمان را که میبینیم تصور میکنیم ثابت هستند و توجهی به حرکت پرشتابشان نداریم. این تشبیه برگرفته از آیه شریفه «وَ تَرَى الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ ..»(نمل/88) است که به حرکت کوهها اشاره دارد. حالا که فرصت زودگذر است، باید برای انجام کارهای نیک از آن حداکثر بهره را برد.
مروجی طبسی بیان کرد: امیرالمؤمنین(ع) در مواضع دیگر نهجالبلاغه، به اهمیت بهرهگیری از فرصت اشاره نمودهاند. از جمله در نامه 31 خطاب به فرزند عزیزشان فرمودند: «به سوی فرصت بشتاب پیش از آن که غصه و حسرت گردد» یا در حکمت 363 میفرماید: «... کندی و سستی نمودن پس از رسیدن وقت مناسب از حماقت است» از این بیانات حکیمانه، اهمیت اقدام به هنگام و به موقع برای انجام کارهای نیک و پرهیز از تأخیر انداختن و این دست آن دست کردن میکند.
استاد دانشگاه حضرت معصومه(س) اظهار کرد: مقصود از «کارهای خیر» جهت بهرهگیری از زمان چیست؟ در حکمت 94 نهجالبلاغه به پنج مصداق مهم تفسیر شده است:1ـ دانشافزایی (أن یکثر علمک): «...خیر آن است که دانشت زیاد شود.» یقینا منظور علمی است که سودمند و ثمرهبخش باشد؛ زیرا آن حضرت در نامه 31 میفرماید: «لا خیر فی علم لا ینفع». همچنین امام علی(ع) برای دانش، ثمرات متعددی ذکر کردهاند. از جمله: معرفت خدا(غررالحکم)؛ تواضع(همان)؛ تقوی، دوری کردن از هوای نفس و گناهان، دنبال کردن مسیر هدایت، زشت شمردن نزدیکی به باطل و نیکو شمردن پیروی از حق، پرهیز کردن از کارهای پشیمانیآور و.. .(بحارالانوار 75: 6) قرآن کریم می فرماید: «تنها بندگان عالم و دانشمندند كه از خدا مىترسند»(فاطر/28) از این تعابیر فهمیده میشود که ثمره علم نافع، تعهّد، وظیفهشناسی، حرکتآفرینی و بازدارندگی است.
مروجی طبسی اضافه کرد: 2ـ حلم (.. و أن یعظم حلمک) «..و بردباریت بزرگ شود.» «حلم» متضاد با سبکمغزی و سبکسری، به معنای بردباری خردمندانه است. به معنی وقار، خویشتنداری کردن و کنترل خشم و غضب است. ای بسا دانشمندی باشد سبکمغز، خشمگین و پرخاشگر، شتابزده و بیخرد. از اینرو در حدیثی از امامصادق(ع) از رسولخدا(ص) حلم وزیر علم معرفی شده است.(کافی 1: 48).
وی در تبیین بقیه موارد افزود: 3 ـ عبادت پروردگار یکتا (..أن تباهی الناسَ بعبادة ربّک..) «به بندگی پروردگارت به مردم مباهات کنی» به این معنا که اطاعت خاضعانه دستورات الهی مایه افتخار و مباهات و سرافرازی باشد. یعنی چنین کسی بندگی خدا را برای خود عزت میداند. به تعبیر امیرالمؤمنین(ع): «الهی کفی لی عزّا أن أکون لک عبدا» اگر در جمعی بیاعتقاد و سست ایمان قرار گرفت، از نماز خواندن خجالت نمیکشد یا رعایت حیا و حجاب را تاج بندگی خود میداند و از تمسخر دیگران هراسی ندارد. روحیه مباهات به بندگی خداوند مانع خودباختگی در برابر جنگ روانی و تبلیغاتی شیاطین میشود.
وی ادامه داد: مصداق 4 ـ نیکی کردن و شکر آن را به جا آوردن(..فإن أحسنت حمدتَ الله..) «پس اگر نیکی کردی خدا را شکر کنی». در قرآن کریم به نمونهها و مصادیق متعددی از نیکی کردن اشاره شده است. مانند: احسان کردن به والدین، خویشاوندان، یتیمان، مستمندان، همسایگان نزدیک و دور، همکاران و همسفران و دوستان، مسافران نیازمند(نساء/36)؛ با خوشزبانی و سخن نیکو با مردم سخن گفتن(بقره/83)؛ عقیده به توحید، ایستادگی و استقامت در مسیر بندگی و اطاعت خدا. بیتردید پذیرش ولایت «الله» سختیها و مشکلاتی دارد که نیازمند صبر و استقامت است. «..و بشری للمحسنین إنّ الذین قالوا ربّنا الله ثمّ استقاموا..»(احقاف/12ـ13).
استاد حوزه علمیه، گفت: 5ـ استغفار پس از گناه (..و إن أسأتَ استغفرت الله..) «اگر بد کردی از خدا آمرزش بخواهی..» یعنی انسان بر انجام زشتیها اصرار نورزد؛ بلکه با استغفار و توبه، به فکر جبران زخمها و آسیبهای وارد شده از جانب گناه باشد.
این پژوهشگر در پایان گفت: درک ارزش زمان، غنیمت دانستن و بهرهگیری حداکثری از فرصت برای انجام کارهای خیر جزء وظایف فردی در سبک زندگی بر مدار نور علوی است. عادت به اقدام سریع و بهنگام برای کارهای خیر با محوریت آموزههای وحیانی (قرآن و عترت(ع))، به معنای تنظیم سبک زندگی پاکیزه بر پایه ارزشها و هنجارهای توحیدی است.
انتهای پیام