صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۰۵۲۰۰۱
تاریخ انتشار : ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۰:۲۱
چشمه حکمت/ 21

رضا عبدالهی؛ شاعر و پژوهشگر ادبی در بیست‌ویکمین برنامه «چشمه حکمت» یک مثنوی از رضا عبدالهی درباره حضرت علی (ع) خواند.

استاد رضا عبدالهی، شاعر و پژوهشگر ادبی در بیست‌ویکمین برنامه چشمه حکمت ایکنا که به مناسبت ماه مبارک رمضان تهیه شده، به خوانش یک مثنوی در مدح و مرثیه مولای متقیان حضرت علی (ع) پرداخت.

شهادت جانگداز عطر دلپذیر به، یگانه مولود کعبه، مردی از سلاله رازقی و از تبار عاشقی، مولی‌الموحدین، بزرگ پرچمدار دین، حضرت امیرالمومنین (ع)، صاحب فضیلت و سرشار از چشمه حکمت، بر همگان و شیفتگان آن حضرت تسلیت باد.

با قرائت یک مثنوی با عنوان «علی (ع) تنهای تنها است»، عرض ارادت خود را به خاندان اهل بیت و طهارت و امام متقیان ابراز می‌دارم.

 

«شب است و آسمان غمگین فرداست/ به نخلستان علی تنهای تنهاست

چراغ کوفه خاموش است و خاموش/ ستاره سوگوار است و سیه‌پوش

پرنده در حریم آتش تب/ ندارد اشتیاق خواندن امشب

امیر مؤمنان فصل شبانگاه/ نشسته در کنار حلقه چاه

دلش آمیزه حزن و تحسّر/ نهاده سر به بالین تفکر

نمی‌یابد کسی را محرم خویش/ که گوید ماجرای ماتم خویش

سکوتش خسته و تبدار فریاد/ گلوی زخمی‌اش سرشار فریاد

ز بی‌مهری اهل کوفه دلگیر/ پریشان از وفاداری به تزویر

دلش اندوهگین از آه مظلوم/ عزادار تهیدستان محروم

چرا امشب علی اندوهگین است؟/ نگاهش سوگوار و این چنین است؟

در این شبهای دلتنگی و بی‌ماه/ چه سرّی باشد او را با دل چاه؟

چه دردی خفته در باغ سکوتش/ که گُل می‌سوزد از داغ سکوتش

چه بهتانی وجودش را حزین کرد؟/ علی را سال‌ها خانه‌نشین کرد؟  

تو در فصل مشقّت بردباری/ گِله از چرخ بازیگر نداری

به‌هنگامی که قلبی می‌گدازد/ سرشکی گونه‌ات را می‌نوازد

ببین زین ماجرا، ای مرد نستوه/ تکیده می‌شود، گر بشنود کوه

تو می‌رنجی که مردم ناسپاسند/ به فصل دستگیری ناشناسند

از این مردم که پیمان با تو بستند/ ولی شام دگر پیمان شکستند

از این مردم که دل از سنگ دارند/ به سر اندیشه نیرنگ دارند

شب است و آسمان غمگین فرداست/ به نخلستان علی، تنهای تنهاست»

انتهای پیام